دسته بندی: روان شناسی کودک

21 آذر 1403 0 دیدگاه

عواقب بی توجهی والدین نسبت به کودکان

خانم دکتر با توجه به اینکه شرایط امروز زندگی، کودکان را تحت تاثیر قرار داده و والدین به نوعی نسبت به کودکان خود بی توجه یا کم توجه شده اند، شما چه تعریفی از این مقوله دارید؟
کم توجهی مقوله ای است که با نادیده گرفتن کودک شکل می‌گیرد؛ گاهی والدین آنقدر درگیر مشکلات خود هستند که یک سری از نیازهای کودکان را فراموش می کنند یا به شکل مطلوب و درست پاسخگوی نیاز یا سوال کودکان خود نیستند.

شما به نیازهای کودک اشاره کردید؛ بفرمایید منظور شما چه نوع نیازهایی است؟
این امر می تواند نیازهای عاطفی، روانی، شناختی و رفتاری را در بربگیرد و زمانی که این نیازها به هر طریق نادیده گرفته شوند، می تواند به نام کم توجهی تعریف شود. درحال حاضر پرداختن به مقوله کم‌توجهی بسیار مورد تاکید است؛ زیرا موجب بروز اتفاقات ناخوشایند در زمان رشد کودک می شود و در زمان نوجوانی ، جوانی و بزرگسالی آسیب هایی را متوجه فرد می کند.

منظور شما این است که توجه به فرزندان حقی است که به گردن والدین است؟
بله فرزندان ما حق دارن که از عشق و توجه والدین برخوردار شوند و والدین حق ندارند که این توجه و محبت را از کودک خود دریغ کنند؛ زیرا پدر و مادر منشا اصلی این روابط هستند و والدین موظفند که عشق و توجه خود را به فرزند معطوف کنند.

شما در تعریف کم توجهی به شکل نگرفتن پاسخ درست از سوی والدین اشاره کردید؛ لطفا در این خصوص بیشتر توضیح دهید؟
همان طور که گفتم تعریف دیگری که از کم توجهی وجود دارد به این صورت است که از سوی والدین پاسخگویی هایی به شکل مطلوب شکل نمی گیرد؛ در حالی که والد هست و او حضور دارد؛ اما به نیازهای فرزند خود پاسخگو نیست.

آیا والدین نسبت به بی توجهی یا کم توجهی به کودک آگاه هستند یا خیر؟ چه تفاوتی بین این دو مقوله وجود دارد؟
بسیاری از والدین نمی دانند که نسبت به کودک خود کم توجه یا بی‌توجه هستند؛ لذا بی توجهی نسبت به کم توجهی، مقوله ای کاملا مشخص شده است؛ خود فرزند این شرایط را درک می کند و والد هم نسبت به آن تا حدودی آگاه است.
اما در کم توجهی موارد ریز و ظریفی وجود دارد که به سادگی قابل تشخیص نیست. پدر و مادری که در طول شبانه روز بر حسب شغل و موقعیت کاری خود بیرون از منزل هستند و فکر می کنند دقایقی هر چند کوتاه، در منزل با فرزند خود سپری می کنند و این میزان توجه برای او کافی است، سخت در اشتباه هستند.
حتی بعضی از والدین، سرکار رفتن خود را برای تامین نیازهای مالی خانواده و برآورده کردن خواسته های مادی کودک، کافی است.

سوالی که پیش می آید این است که آیا مادران خانه داری که بیشترین ساعات از شبانه روز را با فرزند خود سپری می کنند، ممکن است به این مشکل دچار شوند؟
بله حتی مادری که خانه دار است و فکر می کند که با برآوردن نیازهای مادی ، خوراک و نظافت کودک، در واقع به او لطف کرده و به نوعی به او توجه می کند، ممکن است به نوعی با بی توجهی، به کودک خود آسیب بزند.
چنین چیزی را نمی توان به حساب توجه به کودک گذاشت؛ چراکه به هیچ عنوان نباید زندگی روزمره ، کارها و وظایف پدر و مادری را به موضوع توجه کودک ارتباط داد.
این کارها هر چند نیازهای کودک را برآورده می کند؛ لذا جز کارهای معمول روزانه است، که هر کس طبق زندگی و برنامه خود انجام می‌ دهد.

چه شرایطی باعث می شود که والدین دچار کم توجهی شوند؟
کم توجهی در مقوله های خاصی پررنگ است؛ زیرا والدین در زمان حاضر بسیار درگیر مسایل اقتصادی و تامین درآمد برای خانواده هستند که با شرایط زندگی حاضر، این میزان فعالیت برای تامین نیازهای آتی، امری اجتناب ناپذیراست؛ بنابراین با این وضعیت، والدین کنترل کافی را روی بچه ها ندارند و نسبت به تربیت و پرورش صحیح کودک اطلاعات کمی دارند.

با وجود مشغله کاری زیاد، والدین چگونه می توانند به فرزند خود توجه کنند؟
پدرومادری که می داند زمان طولانی را در بیرون از منزل مشغول به کار است یا در خانه مشغله دیگری دارد و زمان کافی برای گذراندن وقت با فرزند خود را از دست داده است، باید به دنبال یک راهکار باشد، در این شرایط، والدین می توانند برای آخر هفته یا روزهای تعطیل برنامه ریزی کنند و در این فرصت با گذراندن وقت با فرزند خود، کاری کند که کودک دچار کم توجهی نشود.

خانم دکتر لطفا در خصوص انواع کم توجهی نیز توضیح دهید؟
کم توجهی به دو قسمت تقسیم می شود، یک دسته مربوط به والدینی است که هر چند زیر یک سقف زندگی می کنند و هر دو والدین فرزند یا فرزندانی هستند؛ اما نسبت به فرزند خود کم توجه‌اند.
دسته دوم مربوط به والدینی است که از هم جدا شدن و فرزند آنها در شرایط طلاق پدر و مادر از یکدیگر، با یکی از والدین زندگی می کنند و این کم توجهی بسیار پررنگ تر خود را نشان می دهد؛ هرچند پدر و مادر بگوید که در ساعات واگذاری فرزند به آنها، به

ه آن توجه دارد اما کافی نیست.

شرایط طلاق چگونه کم توجهی به کودک را تشدید می کند؟
در شرایط طلاق، کودک ناچار است فقدان یکی از والدین پدر یا مادر را تحمل کند؛ زیرا به صورت مجزا در روزهایی از هفته تنها با یکی از والدین است و توجه و محبت والد دیگر را دریافت نمی کند.

این وضعیت بی توجهی و کم توجهی یکی از والدین یا هر دو آنها، در شرایط زندگی امروزی افزایش پیدا کرده و منجر به آسیب های جدی به فرزندان شده است؛ زیرا والدین در دسترس کودک نیستند و کودک به اقتضای سن رشد، محبت کافی دریافت نمی کند.

توجه مطلوب چیست؟ و به نظر شما چه شرایطی برای کودک پسندیده تر است؟
توجه مطلوب اینکه والد در صلح و صفا با یکدیگر زندگی می کنند و در دسترس کودک هستند و در هر مکان و زمان که کودک اراده کند، نیازهای عاطفی او پاسخ داده می شود.

در چه شرایطی کودک در نبود پدر و مادر آسیب پذیر می شود و این وضعیت موجب آزار کودک می شود؟
زمانی که والدین طلاق گرفتند و جدا شدند؛ مسلما احساس کم توجهی شدید در کودکان شکل می گیرد؛ بنابراین آسیب پذیرترین کودکانی که می توانیم نام ببریم، کودکان والدین طلاق هستند و مورد دیگر مربوط به کودکانی است که والدین آنها دچار اعتیاد هستند.

به غیر از دو مورد طلاق و اعتیاد، چه شرایط دیگری موجب کم‌‍‌ توجهی و بی توجهی به کودک و بروز آسیب در او می شود؟
در این خصوص با یک سری مثال می توان موضوع را روشن کرد. یکی از موارد، درگیر شدن در فضای مجازی است. ما در حال حاضر در عصر ارتباطات قرار گرفتیم و می بینیم که گوشی همراه مدام دست والدین است.
پدر و مادری که در این فضا کسب و کاری دارند و به طور دائم مشغول پاسخ به مشتریان خود هستند، هرچند در فضای واقعی حضور دارند؛ اما نمی توانند به نیازهای فرزندشان پاسخ دهند.
مثلا فرزندش مدام او راصدا می زند و سوالی دارد؛ اما به دلیل اینکه پاسخی از مادر و پدرش دریافت نمی کند، نیازش رفع نشده و دچارسرخوردگی می شود. از اینجاست که کم توجهی شروع می شود.

یا مثلا فرزند در حال بازی است، از پدر و مادر خود می خواهد تا نیازی را برآورده کرده یا به سوالش جواب دهند، اما والد مدام جواب دادن به سوال و نیاز او را به زمان دیگری موکول می کند و توقع دارد که کودک صبر کند اما کودک ناامید شده و از نیاز خود صرف نظر می کند.
مثال دیگری برای روشن شدن این موضوع می زنم، کودک در پارک درحال بازی است و دوست دارد که توجه والدین خود را داشته باشد، دست خود را بارها تکان می دهد تا توجه والدین خود را جذب کند؛ اما عکس‌العملی نمی بیند؛ زیرا پدر و مادر مشغول کار دیگری هستند.

شما با آوردن این گونه مثال ها بر تامین نیاز کودک در همان دقایق اولیه تاکید کردید، به نظر شما چرا این پاسخ در همان دقایق اول اهمیت دارد؟
کودکان ما نیاز دارند در همان دقایق اولیه نیازشان تامین شود در همان دقیقه ها وتاخیر انداختن پاسخ به کودک شروع آسیب کم توجهی به کودک است.

اگر کودکان دچار کم توجهی شوند چه آسیبی می بینند؟
به صورت کلی مفوم زیبایی را مطرح کنیم یعنی شخصیت کودک برای اینکه در بزرگسالی شکل بگیرد باید در دوران کودکی به اندازه کافی از سمت والدین خود عشق ومحبت ، آغوش، لمس نگاه دریافت کند. واگر کودک از این موارد محروم شود دچار یک سری عوارض دردوران رشد وبزرگسالی خواهد شد و از این موارد این است که کودک راه های ابراز علاقه را یاد نمی گیرد و عزت نفس شکننده دارد واحساسات منفی چون ترس، اضطراب، استرس مدام سراغ کودک می اید و این از عواملی است که از الان هم بچه های کوچک تر در شرایطی خاص با آن درگیر هستند و چه بسا در بزرگسالی نموئد بیشتری را پیدا می کند و مهارتهای اجتماعی را به هیچ عنوان یاد نمی گیرد ووقتی از والد سوال می کند واو قادر به پاسخگویی نیست ونمی دهد وتاخیر میکند بچه مهارت را به درستی یاد نمی گیرد وبی هدف بودن کودک نیز از جمله مواردی است که متوجه کودکان محروم از توجه با والدین بی توجه است و کودک هدفی را دنبال نمی کند و بعضی از موقعیت ها از جمله بازی با اسباب بازی تصمیم گیری مناسب را ندارد.
بچه نمی تواند در موقعیت های مختلف برای ادامه کار تصمیم بگیرید ویکی از عوارض مشکلات شناختی وعدم درک صحیح از موارد و ارتباط کلامی است و کودک خیلی خشم و خیلی حالت های اضطرابی دارد وبسیار نسبت به کارش بی توجه وبی دقت می شود و بازی ها ارتباط خوبی با بچه های مقابل نمی گیرد واحتمال اینکه مشکلات واختلالات ذهنی داشته باشد خیلی زیاد است در بزرگسالی روابطش قوی نمی شود وهمش دنبال تایید دیگران است و حتی در مرحله بالاتر ازدواج ورابط زناشویی دچار مشکل است واین فرد در جستوجوی عشق وروابط عاطفی شکست می خورد ودچار بحران هویت می شود و توتنایی رفع یک سری از نیازهای خودش را ندارد چون مدام در کودکی این احساس طرد شدگی ورها بودن هست و دلایلی که می تواند والدین را به سمت بی توجهی

به کودک سوق دهد می تواند این باشد که خود والدین دچار این اشکال بوده یا سبک زندگی والدین به گونه ای است که چنین شرایطی را فراهم می کند ومادری که ساعتهای زیادی مشغول به کار هستند ویا والدینی که به دیگران بیشتر توجه می کنند از جمله مواردی است که شرایط بیتوجهی را فراهم می کند.////

Visits: 0

20 آذر 1403 0 دیدگاه

کارگاه آموزش فرزند پروری  دکتر محسنی.

شعار کارگاه آموزشی فرزند پروری

داشتن بچه خوب یک هدف است و وقت گذاشتن برای او یک ارزش است .

شعار کارگاه آموزشی فرزند پروری :

نکته: داشتن بچه خوب یک هدف است و وقت گذاشتن برای او یک ارزش است .

دانش  اجرا و صبر و حوصله

هر والدینی که دغدغه تربیت فرزند دارد باید ابتدا وقبل از هر چیز به پنج مورد توجه کند.

پیش نیاز اول دانش:

آیا می توان بدون اطلاعات و آگاهی فرزندان را تربیت کرد؟

خیر؛ اولین چیزی که برای تربیت بچه نیاز داریم دانش است؛ والدین می‌توانند؛ اطلاعات و دانش را از کتابها، سمینارهای آموزشی، جلسات مشاوره و رسانه‌های تخصصی دریافت کنند.

 پیش نیاز دوم اجرای دانش :

چه زمانی دست به اجرا باید بزنیم؟

بعد از کسب دانش؛ تمام اطلاعاتی جمع اوری شده و دریافت شده را باید اجرا کرد مانند کلاس اموزشی که باید با مهارت بیامیزید واجرا کنید در فرزند پروری هم باید ابتدا دانشی دریافت و سپس آن را اجرا کنیم.

پیش نیاز سوم صبر وحوصله:

در فرایند فرزند پروری صبر وحوصله چقدر اهمیت دارد؟

بسیار اهمیت دارد؛ برای اجرای دانش به صبر وحوصله  نیاز داریم؛ اگر دانش کافی داریم اما نمی توانیم آگاهی خود را به اجرا درآوریم؛ به طور حتم صبر وحوصله نداریم و در نسل گذشته والدین هرچند آگاهی کافی نداشتند؛ اما صبر وحوصله بهتری نسبت به والدین نسل امروز که ما هستیم داشتند.

پنج نیاز اساسی کودکان:

بچه ها از لحظه ای که به دنیا می آیند پنج نیاز اساسی دارند و اگر این پنج نیاز برآورده نشود؛ به مشکلاتی در دوران‌های بعدی زندگی خود دچار خواهند شد.

مثلا چه مشکلاتی؟

اگر این نیازها برآورده نشود؛ اعتماد به نفس نخواهد داشت، زود دچار  اضطراب واسترس میشود، نمی تواند با دیگران رابطه خوبی برقرار کند. در شغل و تحصیل خود موفق نخواهد شد.

به نظر شما چه والدینی نمی توانند پنج نیاز اصلی کودک خود را برآورده کنند؟

والدینی که در دوران کودکی یکی از پنج نیاز آنها برآورده نشده است وهمون نیاز را در کودک خود برآورده نمی کنند؛ که البته این عدم توجه به  نیازکودک به صورت خیلی نامحسوس و ناآگاهانه به بچه آسیب وارد می کند.

شاید خود شما از این موضوع آگاهی نداشته باشید؛ اما می دانید که کدام نیاز در شما برآورده نشده است؟

تستی وجود دارد که  ۷۵ سوال دارد و وقتی شما تست را تکمیل می‌کنید؛ متوجه می‌شوید که کدام یک از پنج نیاز در شما برآورده نشده است؛ این آگاهی می‌تواند به تربیت فرزند شما کمک کند؛ تا شما به صورت ناخودآگاه نیاز برآورده نشده را در کودک خود نادیده نگیرید.

ما والدین برای برآوده شدن نیازها و خواسته ها ممکن است چه اشتباهی مرتکب شویم؟

 ممکن است یک سری خواسته ها در زندگی ما برآورده نشده است و این موارد را با نیازها یکسان در نظر بگیریم و تمایل داشته باشیم که آن خواسته‌های برآورده‌ نشده بیش از حد انتظار دربچه برآورده شود.

فرزند پروری چه ارتباطی با این پنج نیاز دارد؟

فرزند پروری برآورده کردن متعادل این پنج نیاز است و اگر این نیازها در بچه ها برآورده نشود؛ بچه ها در دوران جوانی برای برآورده شدن نیازهای خود به سه مدل رفتار دست خواهند زد.

مثلا نیاز به امنیت یکی از نیازهای اساسی است که باید در بچه ها برآورده شود؛ حالا به هر دلیلی از جمله تربیت نادرست، این نیاز برآورده نشده است و فرزند ما به  سن ۲۵ سالگی می رسد.

چه اتفاقی می افتد؟

کودک دیروز من امروز دچار تله رهاشدگی می‌شود.

فکر می کنید چه رفتاری از خود نشان خواهد داد؟

این کودک در بزرگسالی وارد رابطه ازدواج می‌شود؛ یا دست به رفتار اجتناب می‌زند و وارد رابطه صمیمی با آدمها نمی‌شود و یا به رفتار جبران افراطی روی می آورد؛ یعنی به شدت به طرف مقابل وابسته شده و یا به اصلاح به او می چسبد تا نیازش را براورده کند اما این نیاز براورده نمی شود.

نیازهای انسان براساس طبقه بندی «مازلو»

1- نیاز فیزیولوژیک یا اولیه : مانند آب، غذا، پوشاک، مسکن .

2-نیاز به امنیت

3- نیاز به احساس تعلق و دوست داشتن

4- نیاز به عزت نفس

5- نیاز به خود شکوفایی.

مازلو چه می گوید؟

او اعتقاد دارد که نیازها باید گام به گام برآورده شود تا به خودشکوفایی در زندگی دست یابد .

این نیازهای چرا نادیده گرفته میشوند؟

تعدادی از این نیازها محسوس و بقیه نامحسوس هستند؛ نیازهای اولیه و فیزیولوژیک محسوس هستند؛ اما مابقی نیازهای که نامحسوس هستند ممکن است نادیده گرفته شوند مثلا بچه ای که بد غذا است؛ نیاز فیزیولوژیک دارد که باید برآورده شود ومادرها بیشتر تاکید دارند که کودک انها تغذیه مناسب داشته باشد.

و نیازهای نامحسوس چون نامحسوس هستند اغلب از سوی والدین به صورت غیرعمدی نادیده گرفته شده و برآورده نشدن آنها ممکن است آسیب زننده باشد.

پنج نیاز اساس :

امنیت.  استقلال .  نیاز به بیان احساسات.  بازی و سرگرمی،.نیاز به محدودیت واقعی .

مثال واضح برای بچه ای که نیاز به امنیت در او برآورده نشده است؟

بچه ۱۰ یا 9 ساله‌ای را درنظر بگیرید که  پدر و مادر در طول روز درگیر کارند و زیاد در دسترس نیستند. بچه صبح با سرویس به مدرسه می رود و ظهر برمی گردد که به اصلاح به آنها بچه‌های کلید به دست گفته می‌شود.

پدر و مادر ممکن است تا شب درگیرکارباشند و بچه به ندرت والدین خود را در طول روز ببیند.

فکر می کنید چه نیازی در این کودک برآورده نشده است؟

 پرکاری والدین موجب می‌شود که نیاز به امنیت، توجه و محبت در کودک نادیده گرفته شود؛ زیرا بچه به شدت احساس تنهایی می کند؛ حتی اگر پدربزرگ ومادربزرگ در کنار او باشد.

مثال دوم بچه دیگری را در نظر بگیرید که مادری به شدت  کنترل‎گر دارد؛ تمام امورات بچه را مادر انجام می‌دهد او تا هفت سالگی حتی اجازه نداده که کودک خودش با قاشق غذا بخورد؛ در سن ورود به مدرسه کامل کنار کودک خود می نشیند تا درسهایش را انجام دهد؛ تمام امورات از جمله لباس پوشیدن، جمع کردن اتاق وسایل شخصی، را مادر انجام می دهد. وقتی بچه بخواهد کار کوچکی را در خانه انجام دهد؛ اجازه استقلال به او نمی دهد.

فکر میکنید چه نیازی در کودک برآورده نشده است؟

نیاز خودکفایی و استقلال در او برآورده نشده است.

مثال سوم بچه  ۸ ساله یا 9 ساله ای را در نظر بگیرید که به غیر از مدرسه، بعد از ظهرها، درگیر کلاسهای مختلف شده  و فرصت بازی کردن از او گرفته شده است؛ یا ترجیح پدر و مادر بیشتر آموزش است تا بازی؛ چراکه آنها اعتقاد دارند که بچه با آموزش مداوم و یا درس خواندن مداوم موفق می‎شود.

 به نظر شما کدام  نیاز در کودک براورده نشده است؟

نیاز به بازی و تفریح و سرگرمی در او برآورده نشده است.

مثال پنجم؛ بچه‌ای که از موضوعی ناراحت است؛ گریه می کند و عصبانی است؛ والدین با او همدلی نمی کنند؛ ناراحتی او را غیرمنطقی و حتی سطحی می دانند؛ یا نمی توانند به خوبی او را درک کرده و به او آرامش دهند و در نهایت احساسات او سرکوب می شود.

به نظرشما چه نیازی از کودک برآورده نشده است؟

نیاز به بیان احساسات سالم در او برآورده نشده است تا بتواند راحت احساسات خود را مانند دلخوری، خشم، ناراحتی و حتی خوشحالی را بیان کند.

مثال پنجم؛ بچه  8 تا 10 ساله ای داریم که بسیار پرتحرک است؛ در مدرسه بچه‌ها را اذیت می‌کند در مهمانی در حال دعوا کردن و اذیت کردن بچه ها است؛ درفروشگاه یا مراکز خرید باعث آبروریزی است و اصلا نمی داند که در بعضی از جاها نباید شلوغ یا اذیت کند.

نیازی که در او براورده نشده است؛ محدودیت های واقعی است .

یعنی ما برای این کودک هیچ محدودیتی قائل نشدیم .

رفتارهایی که والدین انجام می دهند و در نهایت موجب خشم و عصبانیت و لجبازی در بچه‌ها می شود؟

والدینی که می گویند: من نمی‌دونم چرا بچه من پرخاشگری می کنه؟

چرا لجبازی داره؟ چرا به حرف ما گوش نمی دهند؟ چرا اضطراب داره؟

دلیل آن دو مورد است :

مورد اول: از رفتار ما با دیگران الگو برداری می کنند چون ما به رفتارهای خود توجه نداریم .

مورد دوم: مدل رفتاری ما با آنها صحیح نیست.

ما والدین با چه رفتارهای اشتباهی ، باعث بروز رفتارهای نابهنجار در کودک می شویم؟

مورد اول :

1-بیش از اندازه سرزنش می کنیم؛ مثلا ااگر لیوان آب را  زمین انداخت با لحن بد او را دست و پاچلفتی خطاب می کنیم.

مثلا اگر در درسش اشتباهی انجام بده؟ یا لباسش را کثیف کند او را به شلختگی متهم و او را شماتت می کنیم.

چرا والدین سرزنش می کنند؟

  • -چون فکر می کنند با سرزنش کردن کودک یا نوجوان خود را اصلاح می کنند.
  • -یا درکودکی بارها سرزنش شدند؛ که در اصطلاح روان شناسی، به آن آسیب شناسی بین نسلی گفته می شود.

مورد دوم:

2-رفتارهای کمال‌گرایانه  یا شرطی است که این احساس را در بچه ها ایجاد می کنند که تو خوب نیستی. دریک صورت خوب هستی که رفتارهای ایده آل داشته باشی.

مثلا بچه از مدرسه خونه میاد و به مادر میگه مامان من امروز نمره خوبی ازدرسم گرفتم.

مادرکمال گرا چی میگه: کسی بود از تو بهتر بشه؟

کمال گرایان چه کسانی هستند؟

ناراضی‌ترین افراد روی زمین کمال گرایان هستند؛ وقتی به زندگی افراد کمال گرا نگاه می کنی نقصی نمی بینی، اما این افراد از درون  احساس نارضایتی دارند و بچه آنها باید بهترین باشد و همواره تلاش کند تا مادر یا پدر را راضی نگه دارد.

والدین شرطی چه کسانی هستند؟

آنها برای هر خدمتی یا حتی دوست داشتن فرزند خود  شرط می گذارند و پذیرش آنها همراه با شرط است.

 مثلا : اگر این کار را بکنی دوستت دارم. اگر حرفم را گوش نکنی باهات قهر می کنم؛ ما نباید هرگز از این واژه ها در مقابل کودک خود استفاده کنیم؛ دوست داشتن فرزندان باید بدون قید شرط باشد.

مورد سوم:

3-حمایت‌های بیش از اندازه است

والدین حمایتگر چه رفتاری دارند؟

مادری 50 ساله با دختر 18 ساله خود وارد دفتر محل کارم شد و گفت: من در خانه ای بزرگ شدم که مجبور بودم از 9 سالگی کارهای خانه را انجام دهم و حتی غذا بپزم و چیزی از بچگی متوجه نشدم و حالا این خانم دختری را تربیت کرده بود که حتی قادر به انجام کوچکترین کارها نبود. وقتی از او سوال کردم چرا چنین ظلمی در حق فرزند خود کردی؟ جواب داد من سختی کشیدم و به جبران آن سختی ها نخواستم دخترم کار کند و همه امورات او را خودم انجام دادم .

بچه های ما محصول آرزوها، ناکامی ها ‌ شکستها و باورهای ناکارآمد ما نیستند و بچه ها موظف به برآورده کردن آروزهای ما نیستند .

و حمایت بیش از حد والدین حمایت‌گر، به فرزندان آسیب می زنند و این افراد یا والدینی داشتند که اصلا از انها حمایت نکردند یا بیش از حد از انها حمایت کردند.

مورد چهارم:

4- رفتارهای خودخواهانه ای که باعث خشم و عصبانیت فرزندان می‌شود؛ این دسته از والدین بچه ها را گرفتار خودخواهی های خود می‌کنند وسعی دارن برای برآورده شدن اوامر خود؛ احساس گناه را در بچه تقویت کنند که در والدین نسل گذشته به وفور دیده شده است.

مورد پنجم:

5- تنبیه فیزیکی و لفظی  در کودک نیز از رفتارهای اشتباه والدین است. در تنبیه تذکر بیش از اندالزه هم وجود دارد که خشم را در بچه ها افزایش می دهد.

مورد ششم:

6- رفتاراشتباه دیگری که  باعث می شود تا بچه ها به درستی تربیت نشوند؛ آسان‌گیری بیش از اندازه است. و این گونه خود را توجیه می کنند که بچه در آینده متوجه اشتباهش می شود و می فهمد.

گاهی هم در تربیت بچه ها بین پدر ومادر تعارض و دوگانگی وجود دارد؛ یکی سخت می گیرد ودیگری آسان که در این صورت کم کم بچه به سمت کسی که سهل گیرتر است سوق داده می شود.

نیاز به امنیت چیست؟ و چقدر اهمیت دارد ؟

امنیت یعنی یک جایی وجود  دارد که من می توانم با آدمهای آن خانه ارتباط بگیرم، با آنها حرف بزنم و آن آدمها من رو درک می کنند .

وخانه امن جایی است که  وقتی بچه در هر سنی که باشد وقتی اشتباهی می کند بتواند راحت آن را بازگو کند چون می داند مادر یا پدر سرزنش نمی کنند.

امنیت خانه یعنی وقتی یک دختر 16 یا 18 ساله وارد رابطه با پسری می شود ؛ راحت و بدون ترس آن را مطرح می کند چون می داند که بدون عصبانیت از سوی والدین خود طرد نمی شود و حتی شاید از سوی انها مشاوره و راهنمایی دریافت ‌کند.

خانه امن خانه ای است که بچه می تواند؛ دلخوری و عصبانیت خود را بیان کند؛ چون می داند کسی هست که او را درک کند ومورد سرزنش قرار نگیرد.

اگر بچه پیش شما بیاید و بگوید که معلم یا بچه ها من رو اذیت کردند شما باید چه برخوردی داشته باشی؟ چطوری همدلی خواهی کرد؟

تکنیک همدلی :

گام اول برای همدلی، قبل از اینکه دلیل ناراحتی رو  بپرسی و قبل از اینکه راهکار ارائه کنی نصیحت کنی ؛ احساس بچه را بیرون بیار

مثلا معلم رفتاری داشته و بچه آماده خونه راجع به این موضوع نارحت است.

گام اول:احساسات کودک خود را بیرون بیار مثلا بهش بگو آیا از رفتار معلمت ناراحتی؟ یا عصبانی هستی؟

 باید اول احساس او را بفهمیم. با این تکنیک ما به دنبال خودآگاهی هیجانی هستیم؛ قصد داریم تا نسبت هیجان ایجاد شده در کودک خود آگاهی داشته باشیم  و این به  تسلط ما در درک مشکل کمک می کند.

بچه میگه من ناراحتم…

گام دوم: تایید و اعتبار بخشیدن به احساس کودک است. ما این احساس را بی اعتبار نمیکنیم اما گاهی اوقات به طور غیر عمد احساس کودک را تایید نمی کنیم  مثلا کودک میگه:  معلم من رو برای این موضوع دعوا کرد؛ میگم که این که چیز خیلی مهمی نیست؛ چه کار کردم ؟ احساس کودک را بی اعتبار کردم این اشتباه است.

پس باید گفت: من فکر می کنم که این رفتار معلم در این موضوع باعث ناراحتی تو شده است.

نکته مهم: در همدلی ما احساس را تایید می کنیم؛ اما رفتار را تایید نمی‌کنیم.

گام سوم: اگر راهکاری داری، نصیحت داری و پیشنهادی داری آن را بیان کن اما رفتارش را تایید نکن

چه زمانی خانه امن ایجاد می شود؟ احساس امنیت چه زمانی ایجاد می شود؟

1-زمانی که دعوا بحث و دلخوری بین والدین کمتر است؛

2- والدین در دسترس  باشند.

3- قابل پیش بینی و با ثبات باشند.

چگونه مادری می تواند احساس امنیت را در بچه ها ایجاد کند؟

مادری می تواند احساس امنیت ایجاد کند؛ که 1-  در دسترس باشد 2- قابل پیش بینی باشد 3- باثبات باشد.

مادر در دسترس یعنی چی ؟

یعنی مادر پرکاری نیست؛ به حرفهای بچه خود گوش می دهد.

 با ثبات باشد یعنی چی ؟

خلقش ثبات یکسانی دارد؛ یعنی ظهر عصبانی و عصر مهربان است. در تطاطم احساسات نیست.

قابل پیش بینی است یعنی چی ؟

بچه تکلیفش با خودش مشخصه و بچه می داند که اگر اشتباه کند؛ می داند واکنشش چیه.. اینکه روی یک نوع اشتباه یک بار گفته اشکال نداره و یک بار دیگه دعوا کرده  این اصلا قابل پیش بینی نیست .

برای تامین نیاز امنیت در بچه ها باید چند کار را انجام دهید ؟

اگر نیاز به امنیت و نیاز به پذیرش بدون قید وشرط در بچه ها برآورده نشود؛ چه اتفاقی می افتد؟

بچه گرفتار چهار تله ذهنی می شود.

1-تله رها شدگی . 2-تله بی اعتمادی. 3-تله نقص و شرم است و همیشه احساس می کنه از دیگران پایین تر . 4-تله انزوای اجتماعی است و با دیگران ارتباط برآورده نمی کند .

اگر در حاضر شما والدین در بزرگسالی دچار چنین وضعیتی هستید؟

در کودکی نیاز به امنیت و نیاز پذیرش بدون قید و شرط در شما برآورده نشده است.

پنج نیاز  در واقع چهار به علاوه یک است

یعنی نیاز به امنیت در درجه اهمیت قرار دارد وبعد موارد بعدی مهم هستند.

برای برآورده کردن نیاز امنیت:

۱_ وقتهای اختصاصی دو نفره با فرزند خود داشته باید و این وقتها می تواند داخل خانه یا بیرون از خانه داشته باشد.

نکته: در وقت اختصاصی که می تواند بین یک ربع تا یک یا دو ساعت باشد ؛ کاری به سرزنش کردن و ارائه راهکار نداشته باشید . مثل دو تا دوست بیرون برید و حرف بزنید .

نکته: ما هر چه قدر پرکار و درگیر باشیم ؛ البته  زمان‌هایی با فرزندان خود هستیم؛  این زمان ها فرصت خوبی برای گفت و گو وبا هم بودن است. مانند:

 زمان هایی که فرزند خود را به مدرسه می برید یا از مدرسه می آوردید.

زمان دوم : موقع غذا خوردن است؛ بهتر است که تلویزیون رو خاموش کنی و به جای ان حرف بزنید.

  سه دایره مهم:

 کار، ارتباط، تفریح و سرگرمی

بچه ها  در زمان به دنیا آمدن باید سه کار انجام دهند؛

فروید می گوید: آدم سالم؛ کسی است که کار می کند؛ یک رابطه خوب دارد و در کنار ان بازی و  تفریح و سرگرمی هم دارد.

بچه ها در زمان به دنیا آمدن تا 18 ماهگی دایره بازی و روابط آنها پررنگ است  یعنی باید در کنار بازی ، آن را بغل کنیم؛ نوازش کنیم و نیازهای فیزیولوژیک او را هم براورده می کنیم.

از 18 ماهگی تا شش سالگی دایره کار هم اضافه می شود؛ و یک سری کارها از او می خواهیم ؛ غذاش رو خودش بخوره و لباسش رو خودش بپوشه و مستقلا جدا بخوابه ….

اشتباه والدین چیه؟

دایره کاربزرگ میشه؛ نیاز نیست یک بچه پنج ساله را کلاس زبان یا کلاس های دیگر ثبت نام کنی .

تمام کشورهای دنیا آموزش از هفت سالگی شروع میشه.

در دبستان: همچنان نیاز به امنیت دارند و بر براورده کردن نیاز به امنیت باید سه دایره بین آنها پررنگ شود کار . بازی و رابطه

در مدرسه رابطه بازی و دایره رابطه برقراره تا کلاس پنجم  وششم بچه ها نباید دست از رابطه بازی و تفریح بردارند.

مادرهای کمال گرا رابطه کار را  بزرگ می کنند و نیاز به امنیت در انها با مشکل مواجه میشه…

 و اگر این سه نیاز برآورده شود بچه بهتر احساس امنیت می کند.

راهکارهای استفاده مدام از گوشی  و اعتباد به آن.

کدام یک از پنج نیاز در او برآورده نشده است؛ محدودیت واقع بینانه در او براورده نشده است و متوجه می شوید؛ که محدودیت نگذاشتید.

بچه هایی که همکاری نمی کنند؛ دائم سرشون تو گوشیه و همکاری نمی کنند؛ چه باید کرد؟

اگر دام سرش تو گوشیه و به حرف شما گوش نمی دهد؛  در واقع نیاز به داشتن محدودیت‌های واقع بینانه در او برآورده نشده است و محدودیتی برای استفاده از گوشی نمی بیند حتی موقع خواب، بیرون رفتن از خانه؛ موقع غذا خوردن گوشی به دست است. پشت قائل شدن به محدودیت باید اقتداری هم وجود داشته باشد تا بتوانید او را به قاعده و قانون استفاده از گوشی پایبند کنید.

چرا نمیتونیم برای استفاده بچه ها را گوشی محدودیت بگذاریم؟ دلایل ان چیه؟

۱_  والدینی احساس گناه می کنند.؛ نکنه بچه عقده ای بشه.

۲_والدینی که به شکل افراطی به  نیاز دوران کودکی خود پاسخ می‌دهند. در خانواده ای بزرگ شدند که به شدت محدود بودند؛ 

۳_  والدینی که نمی توانند بین محبت و صداقت تفاوت قائل شوند

۴_ والدین بی تفاوت بچه بزرگ میشه خودش خوب میشه؛ 

5-والدینی هستند  که حوصله کل کل ندارند .

6_ والدینی که می خواهند با این کار نقش پدر و مادر خوب بازی کنند

7_والدینی که پرکارند و می خواهند با گوشی  نبود خود را جبران کنند .

Visits: 1