21 آذر 1403 0 دیدگاه

عواقب بی توجهی والدین نسبت به کودکان

خانم دکتر با توجه به اینکه شرایط امروز زندگی، کودکان را تحت تاثیر قرار داده و والدین به نوعی نسبت به کودکان خود بی توجه یا کم توجه شده اند، شما چه تعریفی از این مقوله دارید؟
کم توجهی مقوله ای است که با نادیده گرفتن کودک شکل می‌گیرد؛ گاهی والدین آنقدر درگیر مشکلات خود هستند که یک سری از نیازهای کودکان را فراموش می کنند یا به شکل مطلوب و درست پاسخگوی نیاز یا سوال کودکان خود نیستند.

شما به نیازهای کودک اشاره کردید؛ بفرمایید منظور شما چه نوع نیازهایی است؟
این امر می تواند نیازهای عاطفی، روانی، شناختی و رفتاری را در بربگیرد و زمانی که این نیازها به هر طریق نادیده گرفته شوند، می تواند به نام کم توجهی تعریف شود. درحال حاضر پرداختن به مقوله کم‌توجهی بسیار مورد تاکید است؛ زیرا موجب بروز اتفاقات ناخوشایند در زمان رشد کودک می شود و در زمان نوجوانی ، جوانی و بزرگسالی آسیب هایی را متوجه فرد می کند.

منظور شما این است که توجه به فرزندان حقی است که به گردن والدین است؟
بله فرزندان ما حق دارن که از عشق و توجه والدین برخوردار شوند و والدین حق ندارند که این توجه و محبت را از کودک خود دریغ کنند؛ زیرا پدر و مادر منشا اصلی این روابط هستند و والدین موظفند که عشق و توجه خود را به فرزند معطوف کنند.

شما در تعریف کم توجهی به شکل نگرفتن پاسخ درست از سوی والدین اشاره کردید؛ لطفا در این خصوص بیشتر توضیح دهید؟
همان طور که گفتم تعریف دیگری که از کم توجهی وجود دارد به این صورت است که از سوی والدین پاسخگویی هایی به شکل مطلوب شکل نمی گیرد؛ در حالی که والد هست و او حضور دارد؛ اما به نیازهای فرزند خود پاسخگو نیست.

آیا والدین نسبت به بی توجهی یا کم توجهی به کودک آگاه هستند یا خیر؟ چه تفاوتی بین این دو مقوله وجود دارد؟
بسیاری از والدین نمی دانند که نسبت به کودک خود کم توجه یا بی‌توجه هستند؛ لذا بی توجهی نسبت به کم توجهی، مقوله ای کاملا مشخص شده است؛ خود فرزند این شرایط را درک می کند و والد هم نسبت به آن تا حدودی آگاه است.
اما در کم توجهی موارد ریز و ظریفی وجود دارد که به سادگی قابل تشخیص نیست. پدر و مادری که در طول شبانه روز بر حسب شغل و موقعیت کاری خود بیرون از منزل هستند و فکر می کنند دقایقی هر چند کوتاه، در منزل با فرزند خود سپری می کنند و این میزان توجه برای او کافی است، سخت در اشتباه هستند.
حتی بعضی از والدین، سرکار رفتن خود را برای تامین نیازهای مالی خانواده و برآورده کردن خواسته های مادی کودک، کافی است.

سوالی که پیش می آید این است که آیا مادران خانه داری که بیشترین ساعات از شبانه روز را با فرزند خود سپری می کنند، ممکن است به این مشکل دچار شوند؟
بله حتی مادری که خانه دار است و فکر می کند که با برآوردن نیازهای مادی ، خوراک و نظافت کودک، در واقع به او لطف کرده و به نوعی به او توجه می کند، ممکن است به نوعی با بی توجهی، به کودک خود آسیب بزند.
چنین چیزی را نمی توان به حساب توجه به کودک گذاشت؛ چراکه به هیچ عنوان نباید زندگی روزمره ، کارها و وظایف پدر و مادری را به موضوع توجه کودک ارتباط داد.
این کارها هر چند نیازهای کودک را برآورده می کند؛ لذا جز کارهای معمول روزانه است، که هر کس طبق زندگی و برنامه خود انجام می‌ دهد.

چه شرایطی باعث می شود که والدین دچار کم توجهی شوند؟
کم توجهی در مقوله های خاصی پررنگ است؛ زیرا والدین در زمان حاضر بسیار درگیر مسایل اقتصادی و تامین درآمد برای خانواده هستند که با شرایط زندگی حاضر، این میزان فعالیت برای تامین نیازهای آتی، امری اجتناب ناپذیراست؛ بنابراین با این وضعیت، والدین کنترل کافی را روی بچه ها ندارند و نسبت به تربیت و پرورش صحیح کودک اطلاعات کمی دارند.

با وجود مشغله کاری زیاد، والدین چگونه می توانند به فرزند خود توجه کنند؟
پدرومادری که می داند زمان طولانی را در بیرون از منزل مشغول به کار است یا در خانه مشغله دیگری دارد و زمان کافی برای گذراندن وقت با فرزند خود را از دست داده است، باید به دنبال یک راهکار باشد، در این شرایط، والدین می توانند برای آخر هفته یا روزهای تعطیل برنامه ریزی کنند و در این فرصت با گذراندن وقت با فرزند خود، کاری کند که کودک دچار کم توجهی نشود.

خانم دکتر لطفا در خصوص انواع کم توجهی نیز توضیح دهید؟
کم توجهی به دو قسمت تقسیم می شود، یک دسته مربوط به والدینی است که هر چند زیر یک سقف زندگی می کنند و هر دو والدین فرزند یا فرزندانی هستند؛ اما نسبت به فرزند خود کم توجه‌اند.
دسته دوم مربوط به والدینی است که از هم جدا شدن و فرزند آنها در شرایط طلاق پدر و مادر از یکدیگر، با یکی از والدین زندگی می کنند و این کم توجهی بسیار پررنگ تر خود را نشان می دهد؛ هرچند پدر و مادر بگوید که در ساعات واگذاری فرزند به آنها، به

ه آن توجه دارد اما کافی نیست.

شرایط طلاق چگونه کم توجهی به کودک را تشدید می کند؟
در شرایط طلاق، کودک ناچار است فقدان یکی از والدین پدر یا مادر را تحمل کند؛ زیرا به صورت مجزا در روزهایی از هفته تنها با یکی از والدین است و توجه و محبت والد دیگر را دریافت نمی کند.

این وضعیت بی توجهی و کم توجهی یکی از والدین یا هر دو آنها، در شرایط زندگی امروزی افزایش پیدا کرده و منجر به آسیب های جدی به فرزندان شده است؛ زیرا والدین در دسترس کودک نیستند و کودک به اقتضای سن رشد، محبت کافی دریافت نمی کند.

توجه مطلوب چیست؟ و به نظر شما چه شرایطی برای کودک پسندیده تر است؟
توجه مطلوب اینکه والد در صلح و صفا با یکدیگر زندگی می کنند و در دسترس کودک هستند و در هر مکان و زمان که کودک اراده کند، نیازهای عاطفی او پاسخ داده می شود.

در چه شرایطی کودک در نبود پدر و مادر آسیب پذیر می شود و این وضعیت موجب آزار کودک می شود؟
زمانی که والدین طلاق گرفتند و جدا شدند؛ مسلما احساس کم توجهی شدید در کودکان شکل می گیرد؛ بنابراین آسیب پذیرترین کودکانی که می توانیم نام ببریم، کودکان والدین طلاق هستند و مورد دیگر مربوط به کودکانی است که والدین آنها دچار اعتیاد هستند.

به غیر از دو مورد طلاق و اعتیاد، چه شرایط دیگری موجب کم‌‍‌ توجهی و بی توجهی به کودک و بروز آسیب در او می شود؟
در این خصوص با یک سری مثال می توان موضوع را روشن کرد. یکی از موارد، درگیر شدن در فضای مجازی است. ما در حال حاضر در عصر ارتباطات قرار گرفتیم و می بینیم که گوشی همراه مدام دست والدین است.
پدر و مادری که در این فضا کسب و کاری دارند و به طور دائم مشغول پاسخ به مشتریان خود هستند، هرچند در فضای واقعی حضور دارند؛ اما نمی توانند به نیازهای فرزندشان پاسخ دهند.
مثلا فرزندش مدام او راصدا می زند و سوالی دارد؛ اما به دلیل اینکه پاسخی از مادر و پدرش دریافت نمی کند، نیازش رفع نشده و دچارسرخوردگی می شود. از اینجاست که کم توجهی شروع می شود.

یا مثلا فرزند در حال بازی است، از پدر و مادر خود می خواهد تا نیازی را برآورده کرده یا به سوالش جواب دهند، اما والد مدام جواب دادن به سوال و نیاز او را به زمان دیگری موکول می کند و توقع دارد که کودک صبر کند اما کودک ناامید شده و از نیاز خود صرف نظر می کند.
مثال دیگری برای روشن شدن این موضوع می زنم، کودک در پارک درحال بازی است و دوست دارد که توجه والدین خود را داشته باشد، دست خود را بارها تکان می دهد تا توجه والدین خود را جذب کند؛ اما عکس‌العملی نمی بیند؛ زیرا پدر و مادر مشغول کار دیگری هستند.

شما با آوردن این گونه مثال ها بر تامین نیاز کودک در همان دقایق اولیه تاکید کردید، به نظر شما چرا این پاسخ در همان دقایق اول اهمیت دارد؟
کودکان ما نیاز دارند در همان دقایق اولیه نیازشان تامین شود در همان دقیقه ها وتاخیر انداختن پاسخ به کودک شروع آسیب کم توجهی به کودک است.

اگر کودکان دچار کم توجهی شوند چه آسیبی می بینند؟
به صورت کلی مفوم زیبایی را مطرح کنیم یعنی شخصیت کودک برای اینکه در بزرگسالی شکل بگیرد باید در دوران کودکی به اندازه کافی از سمت والدین خود عشق ومحبت ، آغوش، لمس نگاه دریافت کند. واگر کودک از این موارد محروم شود دچار یک سری عوارض دردوران رشد وبزرگسالی خواهد شد و از این موارد این است که کودک راه های ابراز علاقه را یاد نمی گیرد و عزت نفس شکننده دارد واحساسات منفی چون ترس، اضطراب، استرس مدام سراغ کودک می اید و این از عواملی است که از الان هم بچه های کوچک تر در شرایطی خاص با آن درگیر هستند و چه بسا در بزرگسالی نموئد بیشتری را پیدا می کند و مهارتهای اجتماعی را به هیچ عنوان یاد نمی گیرد ووقتی از والد سوال می کند واو قادر به پاسخگویی نیست ونمی دهد وتاخیر میکند بچه مهارت را به درستی یاد نمی گیرد وبی هدف بودن کودک نیز از جمله مواردی است که متوجه کودکان محروم از توجه با والدین بی توجه است و کودک هدفی را دنبال نمی کند و بعضی از موقعیت ها از جمله بازی با اسباب بازی تصمیم گیری مناسب را ندارد.
بچه نمی تواند در موقعیت های مختلف برای ادامه کار تصمیم بگیرید ویکی از عوارض مشکلات شناختی وعدم درک صحیح از موارد و ارتباط کلامی است و کودک خیلی خشم و خیلی حالت های اضطرابی دارد وبسیار نسبت به کارش بی توجه وبی دقت می شود و بازی ها ارتباط خوبی با بچه های مقابل نمی گیرد واحتمال اینکه مشکلات واختلالات ذهنی داشته باشد خیلی زیاد است در بزرگسالی روابطش قوی نمی شود وهمش دنبال تایید دیگران است و حتی در مرحله بالاتر ازدواج ورابط زناشویی دچار مشکل است واین فرد در جستوجوی عشق وروابط عاطفی شکست می خورد ودچار بحران هویت می شود و توتنایی رفع یک سری از نیازهای خودش را ندارد چون مدام در کودکی این احساس طرد شدگی ورها بودن هست و دلایلی که می تواند والدین را به سمت بی توجهی

به کودک سوق دهد می تواند این باشد که خود والدین دچار این اشکال بوده یا سبک زندگی والدین به گونه ای است که چنین شرایطی را فراهم می کند ومادری که ساعتهای زیادی مشغول به کار هستند ویا والدینی که به دیگران بیشتر توجه می کنند از جمله مواردی است که شرایط بیتوجهی را فراهم می کند.////

Visits: 0

20 آذر 1403 0 دیدگاه

مقبولیت و محبوبیت والدین

مقبولیت و محبوبیت والدین نزد فرزندان 

ر ادامه ارائه چهار راهکار مهم و اساسی که شما را محبوب فرزندتون می‌کنه ارائه خواهد شد ……..

مقبولیت و محبوبیت والدین نزد فرزندان  و داشتن ارتباط موثر و خوب با آنها همانند سپری دفاعی از نوجوانان و جوانان در مقابل آسیبهای اجتماعی محافظت می کند؛  و داشتن ارتباط موثر و خوب با آنها همانند سپری دفاعی از نوجوانان و جوانان در مقابل آسیبهای اجتماعی محافظت می کند؛

ادامه دارد 🙏🙏🙏

چهار کار مهم  که شما را محبوب بچه تون می کنه؛🙏🙏🥰🥰🥰

“”” دیو چون بیرون رود فرشته درآید”””.

فرشته ای مانند پدر ومادر 🧚‍♂🧚‍♂🧚‍♂ در قلب بچه لانه می‌کند؛ آنها با یکدیگر حرکت می‌کنند و دیوهایی مانند ناامیدی،

تنبلی ،

بی‌انگیزیگی ،

خشونت و

بیهوده گذراندن زندگی،  از او دور می شود.👍

👇👇👇

چهار راهکار کاربردی ساده و مهم؛👌👌👌

🌺راهکار اول: محبت 🥰🥰

🌺راهکار دوم: شادی😃😃

🌺راهکار سوم: تحرک🙂

🌺راهکار چهارم : تایید😉

چرا  محبت کردن اینقدر اهمیت داره؟ ؟

اگر پدر و مادری نتونه به کودک یا نوجوان خودش محبت کنه؛ آن پدر و مادر در آینده باید بره بچه خودش رو در بدترین جاههای جامعه پیدا کنه و بیاره …..😱😱😱

یک تفکر قدیمی و بسیار اشتباه میگه: محبت بچه‌ها را پررو می‌کنه. (بچه به دل عزیز به چشم خوار) شما این را قبول دارید ؟؟😢😢😢 

اون پدر و مادرهایی که هنوز به این حرف اعتقاد دارند؛ باید بچه‌های خود را در مسیر زندان پیدا کنند. 🥺🥺

🍀🍀این را بدانید که تمام آدمهایی که امروز به مشکل برخورد کردند و امروز زندانی هستند، از بی‌محبتی والدین و سرپرست خود رنج برده‌اند. ☹️☹️☹️

هیچ‌کس دراین دنیا مانند پدر ، مادر و معلم نمی‌تونه به اندازه کافی به کودک یا نوجوان محبت کنه و این هرگز با محبت هزاران نفر برابری نمی‌کنه.❤️❤️

پس تا دیر نشده محبت کنید.👌👌👌👌

مجله اینترنتی کودک و مادر (کومامانا) 👧👶:

🍀🍀مهمه که والدین موثر با هم در مسیرتربیت فرزند، حرکت کنند.

نکته:

❤️ در خانه‌ای که بزرگترها ، کوچک شوند کوچکترها هرگز بزرگ نمی‌شوند. ❤️

هرچند جسمشون  بزرگ میشه اما روان  و فکرشون بزرگ نمی‌شه 😒😒

و بچه‌ای که بزرگ نشه؛  در اولین برخوردهای بیرون نمی‌تونه در مقابل اموج آسیبهای اجتماعی مقاومت کنه…🙏🙏🙏

در ادامه ……..

داستان پدری که از فرزند نوجوان خود بی‌رحمانه کتک خورد……

دیوی که در درون بیدارشده؛  از کجا ریشه گرفته ؟؟  😃

شیوه محبت به تفکیک سن :

❤️محبت زیر 12 سال؛

باید لمسی باشه😌😌

باید بهش نشون بدید ، از محبت و عاطفه او را لبریز  و با کلام زیبا ازش استقبال زیاد کنید و در آغوش بگیرید …

❤️بین  ۱۲تا ۱۵  سال؛

محبت فقط لمسی و یا اغراق‌گونه نباشه؛ نرم‌تر و زبانی‌تر باشه؛

می‌تونی از بابت کارهای خوب و کوچک، ازش تشکر کنی؛

مثلا؛ ممنونم که تو مهمانی به خوبی به مهمانان سلام کردی؛ همین که بهش احترام می‌گذاری و نظرش را می‌پرسی، خودش محبته..

❤️۱۵ تا ۱۸ سال:

بچه های این سن تشنه منزلت و احترام هستند؛ پس هرچه آنها را بزرگ جلوه بدی، هرچه آنها را جلال و جبروت بدی،  شوکت و احترام نثارش کنی؛

یا بالی برای پرواز بهش بدی؛ در واقع  بهشون محبت کردی.

پس در مقابل دیگران و در  مهمانی‌ها بهش جایگاه و منزلت بده و از او تعریف کن ..

نکته مهم اول: 

😍😍😍محبت برای بچه های بالای ۱۲‌ساله‌ که در سن نوجوانی و در آستانه جوانی هستند؛  باید در قالب احترام و توجه باشه؛ 👇👇

پس هرچه بهشون گیر ندیم، دستوری باهاشون حرف نزنیم و در کلام با احترام و محبت با آنها سخن بگوییم؛ در واقع محبت کردیم و نتیجه آن به خودمان برمی گرده…

نکته مهم دوم ؛

باز هم تکرار و تاکید میکنم که زیر 12 ساله‌ها نیازمند محبت لمسی هستند و آنها باید در آغوش پدر ومادر باشند……❤️❤️😍😍

اگر کسی به شما گفت:

که محبت شما بچه را پررو می کنه،؛

تفکر داعشی داره و آدم خطرناکیه…..🙈🙈😱

در ادامه کاربرد دومین تکنیک؛ شادی

چگونه فراهم آوردن ☺️شادی برای فرزندان موجب مقبولیت و محبوبیت والدین می‌شود؟؟

بعد از اجرای تکنیک محبت  به تکنیک دوم می رسیم یعنی شادی می رسیم…☺️☺️

شادی چیست ؟

“احساس خوشحالی و خرسندی در درون است”

🙄

شادی مهمه چرا؟؟؟

انسانهایی که از درون شاد هستند؛  سمت هر چیزی که باعث بشه حالشون رو خوب کنه نمی روند.👌👌

وقتی از کسی می‌پرسی چرا مواد مخدر مصرف می‌کنی ؟

پاسخش اینه که من با مواد می‌تونم از تمام نگرانی‌ها دور شوم و چند دقیقه‌ای زندگی کنم….😵‍💫😵‍💫😵‍💫

پدر ها و مادرها؛

در اغلب مدارس؛ شرایط حاکم بر آن به گونه ای است که بچه ها احساساتی منفی مثل  ترس، غم و خشم و ……  را تجربه می کنند.

  وقتی  هم فرزند کودک و نوجوان شما  به خانه می‌آید؛  پدر و مادر به خاطر هزار چیز دیگه‌ای که انجام نداده، و مشکلات خانوادگی دوباره بهش ترس ، خشم و استرس میده….

از بچه هایی که همواره در استرس ، ترس و مشکلات زندگی پدر و مادر قرار گرفته‌اند؛ چه توقعی دارید ؟؟

به نظر شما آیا این بچه‌ها شاد هستند ؟؟؟

به طور مسلم خیر….

چراکه وقتی درصد شادی پایین می‌آید ، غم میاد بالا .

اگر درصد شادی پایین بیاید؛ حتما حتما درصد غم افزایش پیدا می کند …..

بچه های ❤️❤️شاد چگونه هستند؟

و چه مشخصه‌ای دارند؟؟؟🧐🧐

آنها تمرکز بهتری دارند.

آنها انگیزه بهتری دارند.

کارهای مفید را قدرتمندتر انجام می‌دهند👧👧

بچه ها با داشتن شادی درونی؛👐👐

اعتماد به نفس  و عزت نفس بیشتری  دارند .

اینها در آینده رهبر و لیدر هستند😎

به اینها بچه‌های جلودار گفته میشه..😍😍

یکی از عوامل ایجاد شادی درونی برای بچه ها عزت نفس و اعتماد به نفسه …🤓🤓🤓

درادامه  سلسه مباحث کارگاه والدین موثر؛ فرزندان موفق؛ 👇👇👇👇🌺❤️🌼

چند تکنیک ساده برای ایجاد عزت نفس ارائه خواهد شد ……

خود عزت نفس موجب شادی درونی است….☺️☺️

عزت نفس :  دوست داشتن خود است و  شما پدر، مادر و معلم وقتی به کودک و نوجوان خود؛؛ محبت می کنی،

لبخند بهش هدیه می دی .

مهر ومحبت و عاطفه نثارش می کنی.

نظر خواهی می‌کنی؛ بهش نشون میدی که تو موجود ارزشمندی هستی…..🙏🙏🙏🌺🌺🌺

حس خوب  می دی .

و این خود موجب عزت نفس خواهد شد …

پایان

Visits: 2

20 آذر 1403 0 دیدگاه

کارگاه آموزش فرزند پروری  دکتر محسنی.

شعار کارگاه آموزشی فرزند پروری

داشتن بچه خوب یک هدف است و وقت گذاشتن برای او یک ارزش است .

شعار کارگاه آموزشی فرزند پروری :

نکته: داشتن بچه خوب یک هدف است و وقت گذاشتن برای او یک ارزش است .

دانش  اجرا و صبر و حوصله

هر والدینی که دغدغه تربیت فرزند دارد باید ابتدا وقبل از هر چیز به پنج مورد توجه کند.

پیش نیاز اول دانش:

آیا می توان بدون اطلاعات و آگاهی فرزندان را تربیت کرد؟

خیر؛ اولین چیزی که برای تربیت بچه نیاز داریم دانش است؛ والدین می‌توانند؛ اطلاعات و دانش را از کتابها، سمینارهای آموزشی، جلسات مشاوره و رسانه‌های تخصصی دریافت کنند.

 پیش نیاز دوم اجرای دانش :

چه زمانی دست به اجرا باید بزنیم؟

بعد از کسب دانش؛ تمام اطلاعاتی جمع اوری شده و دریافت شده را باید اجرا کرد مانند کلاس اموزشی که باید با مهارت بیامیزید واجرا کنید در فرزند پروری هم باید ابتدا دانشی دریافت و سپس آن را اجرا کنیم.

پیش نیاز سوم صبر وحوصله:

در فرایند فرزند پروری صبر وحوصله چقدر اهمیت دارد؟

بسیار اهمیت دارد؛ برای اجرای دانش به صبر وحوصله  نیاز داریم؛ اگر دانش کافی داریم اما نمی توانیم آگاهی خود را به اجرا درآوریم؛ به طور حتم صبر وحوصله نداریم و در نسل گذشته والدین هرچند آگاهی کافی نداشتند؛ اما صبر وحوصله بهتری نسبت به والدین نسل امروز که ما هستیم داشتند.

پنج نیاز اساسی کودکان:

بچه ها از لحظه ای که به دنیا می آیند پنج نیاز اساسی دارند و اگر این پنج نیاز برآورده نشود؛ به مشکلاتی در دوران‌های بعدی زندگی خود دچار خواهند شد.

مثلا چه مشکلاتی؟

اگر این نیازها برآورده نشود؛ اعتماد به نفس نخواهد داشت، زود دچار  اضطراب واسترس میشود، نمی تواند با دیگران رابطه خوبی برقرار کند. در شغل و تحصیل خود موفق نخواهد شد.

به نظر شما چه والدینی نمی توانند پنج نیاز اصلی کودک خود را برآورده کنند؟

والدینی که در دوران کودکی یکی از پنج نیاز آنها برآورده نشده است وهمون نیاز را در کودک خود برآورده نمی کنند؛ که البته این عدم توجه به  نیازکودک به صورت خیلی نامحسوس و ناآگاهانه به بچه آسیب وارد می کند.

شاید خود شما از این موضوع آگاهی نداشته باشید؛ اما می دانید که کدام نیاز در شما برآورده نشده است؟

تستی وجود دارد که  ۷۵ سوال دارد و وقتی شما تست را تکمیل می‌کنید؛ متوجه می‌شوید که کدام یک از پنج نیاز در شما برآورده نشده است؛ این آگاهی می‌تواند به تربیت فرزند شما کمک کند؛ تا شما به صورت ناخودآگاه نیاز برآورده نشده را در کودک خود نادیده نگیرید.

ما والدین برای برآوده شدن نیازها و خواسته ها ممکن است چه اشتباهی مرتکب شویم؟

 ممکن است یک سری خواسته ها در زندگی ما برآورده نشده است و این موارد را با نیازها یکسان در نظر بگیریم و تمایل داشته باشیم که آن خواسته‌های برآورده‌ نشده بیش از حد انتظار دربچه برآورده شود.

فرزند پروری چه ارتباطی با این پنج نیاز دارد؟

فرزند پروری برآورده کردن متعادل این پنج نیاز است و اگر این نیازها در بچه ها برآورده نشود؛ بچه ها در دوران جوانی برای برآورده شدن نیازهای خود به سه مدل رفتار دست خواهند زد.

مثلا نیاز به امنیت یکی از نیازهای اساسی است که باید در بچه ها برآورده شود؛ حالا به هر دلیلی از جمله تربیت نادرست، این نیاز برآورده نشده است و فرزند ما به  سن ۲۵ سالگی می رسد.

چه اتفاقی می افتد؟

کودک دیروز من امروز دچار تله رهاشدگی می‌شود.

فکر می کنید چه رفتاری از خود نشان خواهد داد؟

این کودک در بزرگسالی وارد رابطه ازدواج می‌شود؛ یا دست به رفتار اجتناب می‌زند و وارد رابطه صمیمی با آدمها نمی‌شود و یا به رفتار جبران افراطی روی می آورد؛ یعنی به شدت به طرف مقابل وابسته شده و یا به اصلاح به او می چسبد تا نیازش را براورده کند اما این نیاز براورده نمی شود.

نیازهای انسان براساس طبقه بندی «مازلو»

1- نیاز فیزیولوژیک یا اولیه : مانند آب، غذا، پوشاک، مسکن .

2-نیاز به امنیت

3- نیاز به احساس تعلق و دوست داشتن

4- نیاز به عزت نفس

5- نیاز به خود شکوفایی.

مازلو چه می گوید؟

او اعتقاد دارد که نیازها باید گام به گام برآورده شود تا به خودشکوفایی در زندگی دست یابد .

این نیازهای چرا نادیده گرفته میشوند؟

تعدادی از این نیازها محسوس و بقیه نامحسوس هستند؛ نیازهای اولیه و فیزیولوژیک محسوس هستند؛ اما مابقی نیازهای که نامحسوس هستند ممکن است نادیده گرفته شوند مثلا بچه ای که بد غذا است؛ نیاز فیزیولوژیک دارد که باید برآورده شود ومادرها بیشتر تاکید دارند که کودک انها تغذیه مناسب داشته باشد.

و نیازهای نامحسوس چون نامحسوس هستند اغلب از سوی والدین به صورت غیرعمدی نادیده گرفته شده و برآورده نشدن آنها ممکن است آسیب زننده باشد.

پنج نیاز اساس :

امنیت.  استقلال .  نیاز به بیان احساسات.  بازی و سرگرمی،.نیاز به محدودیت واقعی .

مثال واضح برای بچه ای که نیاز به امنیت در او برآورده نشده است؟

بچه ۱۰ یا 9 ساله‌ای را درنظر بگیرید که  پدر و مادر در طول روز درگیر کارند و زیاد در دسترس نیستند. بچه صبح با سرویس به مدرسه می رود و ظهر برمی گردد که به اصلاح به آنها بچه‌های کلید به دست گفته می‌شود.

پدر و مادر ممکن است تا شب درگیرکارباشند و بچه به ندرت والدین خود را در طول روز ببیند.

فکر می کنید چه نیازی در این کودک برآورده نشده است؟

 پرکاری والدین موجب می‌شود که نیاز به امنیت، توجه و محبت در کودک نادیده گرفته شود؛ زیرا بچه به شدت احساس تنهایی می کند؛ حتی اگر پدربزرگ ومادربزرگ در کنار او باشد.

مثال دوم بچه دیگری را در نظر بگیرید که مادری به شدت  کنترل‎گر دارد؛ تمام امورات بچه را مادر انجام می‌دهد او تا هفت سالگی حتی اجازه نداده که کودک خودش با قاشق غذا بخورد؛ در سن ورود به مدرسه کامل کنار کودک خود می نشیند تا درسهایش را انجام دهد؛ تمام امورات از جمله لباس پوشیدن، جمع کردن اتاق وسایل شخصی، را مادر انجام می دهد. وقتی بچه بخواهد کار کوچکی را در خانه انجام دهد؛ اجازه استقلال به او نمی دهد.

فکر میکنید چه نیازی در کودک برآورده نشده است؟

نیاز خودکفایی و استقلال در او برآورده نشده است.

مثال سوم بچه  ۸ ساله یا 9 ساله ای را در نظر بگیرید که به غیر از مدرسه، بعد از ظهرها، درگیر کلاسهای مختلف شده  و فرصت بازی کردن از او گرفته شده است؛ یا ترجیح پدر و مادر بیشتر آموزش است تا بازی؛ چراکه آنها اعتقاد دارند که بچه با آموزش مداوم و یا درس خواندن مداوم موفق می‎شود.

 به نظر شما کدام  نیاز در کودک براورده نشده است؟

نیاز به بازی و تفریح و سرگرمی در او برآورده نشده است.

مثال پنجم؛ بچه‌ای که از موضوعی ناراحت است؛ گریه می کند و عصبانی است؛ والدین با او همدلی نمی کنند؛ ناراحتی او را غیرمنطقی و حتی سطحی می دانند؛ یا نمی توانند به خوبی او را درک کرده و به او آرامش دهند و در نهایت احساسات او سرکوب می شود.

به نظرشما چه نیازی از کودک برآورده نشده است؟

نیاز به بیان احساسات سالم در او برآورده نشده است تا بتواند راحت احساسات خود را مانند دلخوری، خشم، ناراحتی و حتی خوشحالی را بیان کند.

مثال پنجم؛ بچه  8 تا 10 ساله ای داریم که بسیار پرتحرک است؛ در مدرسه بچه‌ها را اذیت می‌کند در مهمانی در حال دعوا کردن و اذیت کردن بچه ها است؛ درفروشگاه یا مراکز خرید باعث آبروریزی است و اصلا نمی داند که در بعضی از جاها نباید شلوغ یا اذیت کند.

نیازی که در او براورده نشده است؛ محدودیت های واقعی است .

یعنی ما برای این کودک هیچ محدودیتی قائل نشدیم .

رفتارهایی که والدین انجام می دهند و در نهایت موجب خشم و عصبانیت و لجبازی در بچه‌ها می شود؟

والدینی که می گویند: من نمی‌دونم چرا بچه من پرخاشگری می کنه؟

چرا لجبازی داره؟ چرا به حرف ما گوش نمی دهند؟ چرا اضطراب داره؟

دلیل آن دو مورد است :

مورد اول: از رفتار ما با دیگران الگو برداری می کنند چون ما به رفتارهای خود توجه نداریم .

مورد دوم: مدل رفتاری ما با آنها صحیح نیست.

ما والدین با چه رفتارهای اشتباهی ، باعث بروز رفتارهای نابهنجار در کودک می شویم؟

مورد اول :

1-بیش از اندازه سرزنش می کنیم؛ مثلا ااگر لیوان آب را  زمین انداخت با لحن بد او را دست و پاچلفتی خطاب می کنیم.

مثلا اگر در درسش اشتباهی انجام بده؟ یا لباسش را کثیف کند او را به شلختگی متهم و او را شماتت می کنیم.

چرا والدین سرزنش می کنند؟

  • -چون فکر می کنند با سرزنش کردن کودک یا نوجوان خود را اصلاح می کنند.
  • -یا درکودکی بارها سرزنش شدند؛ که در اصطلاح روان شناسی، به آن آسیب شناسی بین نسلی گفته می شود.

مورد دوم:

2-رفتارهای کمال‌گرایانه  یا شرطی است که این احساس را در بچه ها ایجاد می کنند که تو خوب نیستی. دریک صورت خوب هستی که رفتارهای ایده آل داشته باشی.

مثلا بچه از مدرسه خونه میاد و به مادر میگه مامان من امروز نمره خوبی ازدرسم گرفتم.

مادرکمال گرا چی میگه: کسی بود از تو بهتر بشه؟

کمال گرایان چه کسانی هستند؟

ناراضی‌ترین افراد روی زمین کمال گرایان هستند؛ وقتی به زندگی افراد کمال گرا نگاه می کنی نقصی نمی بینی، اما این افراد از درون  احساس نارضایتی دارند و بچه آنها باید بهترین باشد و همواره تلاش کند تا مادر یا پدر را راضی نگه دارد.

والدین شرطی چه کسانی هستند؟

آنها برای هر خدمتی یا حتی دوست داشتن فرزند خود  شرط می گذارند و پذیرش آنها همراه با شرط است.

 مثلا : اگر این کار را بکنی دوستت دارم. اگر حرفم را گوش نکنی باهات قهر می کنم؛ ما نباید هرگز از این واژه ها در مقابل کودک خود استفاده کنیم؛ دوست داشتن فرزندان باید بدون قید شرط باشد.

مورد سوم:

3-حمایت‌های بیش از اندازه است

والدین حمایتگر چه رفتاری دارند؟

مادری 50 ساله با دختر 18 ساله خود وارد دفتر محل کارم شد و گفت: من در خانه ای بزرگ شدم که مجبور بودم از 9 سالگی کارهای خانه را انجام دهم و حتی غذا بپزم و چیزی از بچگی متوجه نشدم و حالا این خانم دختری را تربیت کرده بود که حتی قادر به انجام کوچکترین کارها نبود. وقتی از او سوال کردم چرا چنین ظلمی در حق فرزند خود کردی؟ جواب داد من سختی کشیدم و به جبران آن سختی ها نخواستم دخترم کار کند و همه امورات او را خودم انجام دادم .

بچه های ما محصول آرزوها، ناکامی ها ‌ شکستها و باورهای ناکارآمد ما نیستند و بچه ها موظف به برآورده کردن آروزهای ما نیستند .

و حمایت بیش از حد والدین حمایت‌گر، به فرزندان آسیب می زنند و این افراد یا والدینی داشتند که اصلا از انها حمایت نکردند یا بیش از حد از انها حمایت کردند.

مورد چهارم:

4- رفتارهای خودخواهانه ای که باعث خشم و عصبانیت فرزندان می‌شود؛ این دسته از والدین بچه ها را گرفتار خودخواهی های خود می‌کنند وسعی دارن برای برآورده شدن اوامر خود؛ احساس گناه را در بچه تقویت کنند که در والدین نسل گذشته به وفور دیده شده است.

مورد پنجم:

5- تنبیه فیزیکی و لفظی  در کودک نیز از رفتارهای اشتباه والدین است. در تنبیه تذکر بیش از اندالزه هم وجود دارد که خشم را در بچه ها افزایش می دهد.

مورد ششم:

6- رفتاراشتباه دیگری که  باعث می شود تا بچه ها به درستی تربیت نشوند؛ آسان‌گیری بیش از اندازه است. و این گونه خود را توجیه می کنند که بچه در آینده متوجه اشتباهش می شود و می فهمد.

گاهی هم در تربیت بچه ها بین پدر ومادر تعارض و دوگانگی وجود دارد؛ یکی سخت می گیرد ودیگری آسان که در این صورت کم کم بچه به سمت کسی که سهل گیرتر است سوق داده می شود.

نیاز به امنیت چیست؟ و چقدر اهمیت دارد ؟

امنیت یعنی یک جایی وجود  دارد که من می توانم با آدمهای آن خانه ارتباط بگیرم، با آنها حرف بزنم و آن آدمها من رو درک می کنند .

وخانه امن جایی است که  وقتی بچه در هر سنی که باشد وقتی اشتباهی می کند بتواند راحت آن را بازگو کند چون می داند مادر یا پدر سرزنش نمی کنند.

امنیت خانه یعنی وقتی یک دختر 16 یا 18 ساله وارد رابطه با پسری می شود ؛ راحت و بدون ترس آن را مطرح می کند چون می داند که بدون عصبانیت از سوی والدین خود طرد نمی شود و حتی شاید از سوی انها مشاوره و راهنمایی دریافت ‌کند.

خانه امن خانه ای است که بچه می تواند؛ دلخوری و عصبانیت خود را بیان کند؛ چون می داند کسی هست که او را درک کند ومورد سرزنش قرار نگیرد.

اگر بچه پیش شما بیاید و بگوید که معلم یا بچه ها من رو اذیت کردند شما باید چه برخوردی داشته باشی؟ چطوری همدلی خواهی کرد؟

تکنیک همدلی :

گام اول برای همدلی، قبل از اینکه دلیل ناراحتی رو  بپرسی و قبل از اینکه راهکار ارائه کنی نصیحت کنی ؛ احساس بچه را بیرون بیار

مثلا معلم رفتاری داشته و بچه آماده خونه راجع به این موضوع نارحت است.

گام اول:احساسات کودک خود را بیرون بیار مثلا بهش بگو آیا از رفتار معلمت ناراحتی؟ یا عصبانی هستی؟

 باید اول احساس او را بفهمیم. با این تکنیک ما به دنبال خودآگاهی هیجانی هستیم؛ قصد داریم تا نسبت هیجان ایجاد شده در کودک خود آگاهی داشته باشیم  و این به  تسلط ما در درک مشکل کمک می کند.

بچه میگه من ناراحتم…

گام دوم: تایید و اعتبار بخشیدن به احساس کودک است. ما این احساس را بی اعتبار نمیکنیم اما گاهی اوقات به طور غیر عمد احساس کودک را تایید نمی کنیم  مثلا کودک میگه:  معلم من رو برای این موضوع دعوا کرد؛ میگم که این که چیز خیلی مهمی نیست؛ چه کار کردم ؟ احساس کودک را بی اعتبار کردم این اشتباه است.

پس باید گفت: من فکر می کنم که این رفتار معلم در این موضوع باعث ناراحتی تو شده است.

نکته مهم: در همدلی ما احساس را تایید می کنیم؛ اما رفتار را تایید نمی‌کنیم.

گام سوم: اگر راهکاری داری، نصیحت داری و پیشنهادی داری آن را بیان کن اما رفتارش را تایید نکن

چه زمانی خانه امن ایجاد می شود؟ احساس امنیت چه زمانی ایجاد می شود؟

1-زمانی که دعوا بحث و دلخوری بین والدین کمتر است؛

2- والدین در دسترس  باشند.

3- قابل پیش بینی و با ثبات باشند.

چگونه مادری می تواند احساس امنیت را در بچه ها ایجاد کند؟

مادری می تواند احساس امنیت ایجاد کند؛ که 1-  در دسترس باشد 2- قابل پیش بینی باشد 3- باثبات باشد.

مادر در دسترس یعنی چی ؟

یعنی مادر پرکاری نیست؛ به حرفهای بچه خود گوش می دهد.

 با ثبات باشد یعنی چی ؟

خلقش ثبات یکسانی دارد؛ یعنی ظهر عصبانی و عصر مهربان است. در تطاطم احساسات نیست.

قابل پیش بینی است یعنی چی ؟

بچه تکلیفش با خودش مشخصه و بچه می داند که اگر اشتباه کند؛ می داند واکنشش چیه.. اینکه روی یک نوع اشتباه یک بار گفته اشکال نداره و یک بار دیگه دعوا کرده  این اصلا قابل پیش بینی نیست .

برای تامین نیاز امنیت در بچه ها باید چند کار را انجام دهید ؟

اگر نیاز به امنیت و نیاز به پذیرش بدون قید وشرط در بچه ها برآورده نشود؛ چه اتفاقی می افتد؟

بچه گرفتار چهار تله ذهنی می شود.

1-تله رها شدگی . 2-تله بی اعتمادی. 3-تله نقص و شرم است و همیشه احساس می کنه از دیگران پایین تر . 4-تله انزوای اجتماعی است و با دیگران ارتباط برآورده نمی کند .

اگر در حاضر شما والدین در بزرگسالی دچار چنین وضعیتی هستید؟

در کودکی نیاز به امنیت و نیاز پذیرش بدون قید و شرط در شما برآورده نشده است.

پنج نیاز  در واقع چهار به علاوه یک است

یعنی نیاز به امنیت در درجه اهمیت قرار دارد وبعد موارد بعدی مهم هستند.

برای برآورده کردن نیاز امنیت:

۱_ وقتهای اختصاصی دو نفره با فرزند خود داشته باید و این وقتها می تواند داخل خانه یا بیرون از خانه داشته باشد.

نکته: در وقت اختصاصی که می تواند بین یک ربع تا یک یا دو ساعت باشد ؛ کاری به سرزنش کردن و ارائه راهکار نداشته باشید . مثل دو تا دوست بیرون برید و حرف بزنید .

نکته: ما هر چه قدر پرکار و درگیر باشیم ؛ البته  زمان‌هایی با فرزندان خود هستیم؛  این زمان ها فرصت خوبی برای گفت و گو وبا هم بودن است. مانند:

 زمان هایی که فرزند خود را به مدرسه می برید یا از مدرسه می آوردید.

زمان دوم : موقع غذا خوردن است؛ بهتر است که تلویزیون رو خاموش کنی و به جای ان حرف بزنید.

  سه دایره مهم:

 کار، ارتباط، تفریح و سرگرمی

بچه ها  در زمان به دنیا آمدن باید سه کار انجام دهند؛

فروید می گوید: آدم سالم؛ کسی است که کار می کند؛ یک رابطه خوب دارد و در کنار ان بازی و  تفریح و سرگرمی هم دارد.

بچه ها در زمان به دنیا آمدن تا 18 ماهگی دایره بازی و روابط آنها پررنگ است  یعنی باید در کنار بازی ، آن را بغل کنیم؛ نوازش کنیم و نیازهای فیزیولوژیک او را هم براورده می کنیم.

از 18 ماهگی تا شش سالگی دایره کار هم اضافه می شود؛ و یک سری کارها از او می خواهیم ؛ غذاش رو خودش بخوره و لباسش رو خودش بپوشه و مستقلا جدا بخوابه ….

اشتباه والدین چیه؟

دایره کاربزرگ میشه؛ نیاز نیست یک بچه پنج ساله را کلاس زبان یا کلاس های دیگر ثبت نام کنی .

تمام کشورهای دنیا آموزش از هفت سالگی شروع میشه.

در دبستان: همچنان نیاز به امنیت دارند و بر براورده کردن نیاز به امنیت باید سه دایره بین آنها پررنگ شود کار . بازی و رابطه

در مدرسه رابطه بازی و دایره رابطه برقراره تا کلاس پنجم  وششم بچه ها نباید دست از رابطه بازی و تفریح بردارند.

مادرهای کمال گرا رابطه کار را  بزرگ می کنند و نیاز به امنیت در انها با مشکل مواجه میشه…

 و اگر این سه نیاز برآورده شود بچه بهتر احساس امنیت می کند.

راهکارهای استفاده مدام از گوشی  و اعتباد به آن.

کدام یک از پنج نیاز در او برآورده نشده است؛ محدودیت واقع بینانه در او براورده نشده است و متوجه می شوید؛ که محدودیت نگذاشتید.

بچه هایی که همکاری نمی کنند؛ دائم سرشون تو گوشیه و همکاری نمی کنند؛ چه باید کرد؟

اگر دام سرش تو گوشیه و به حرف شما گوش نمی دهد؛  در واقع نیاز به داشتن محدودیت‌های واقع بینانه در او برآورده نشده است و محدودیتی برای استفاده از گوشی نمی بیند حتی موقع خواب، بیرون رفتن از خانه؛ موقع غذا خوردن گوشی به دست است. پشت قائل شدن به محدودیت باید اقتداری هم وجود داشته باشد تا بتوانید او را به قاعده و قانون استفاده از گوشی پایبند کنید.

چرا نمیتونیم برای استفاده بچه ها را گوشی محدودیت بگذاریم؟ دلایل ان چیه؟

۱_  والدینی احساس گناه می کنند.؛ نکنه بچه عقده ای بشه.

۲_والدینی که به شکل افراطی به  نیاز دوران کودکی خود پاسخ می‌دهند. در خانواده ای بزرگ شدند که به شدت محدود بودند؛ 

۳_  والدینی که نمی توانند بین محبت و صداقت تفاوت قائل شوند

۴_ والدین بی تفاوت بچه بزرگ میشه خودش خوب میشه؛ 

5-والدینی هستند  که حوصله کل کل ندارند .

6_ والدینی که می خواهند با این کار نقش پدر و مادر خوب بازی کنند

7_والدینی که پرکارند و می خواهند با گوشی  نبود خود را جبران کنند .

Visits: 1

19 تیر 1402 0 دیدگاه

اهمیت حس درونی و سلامتی کودک

تحقیقات جدید نشان می دهد شناخت حس های بدن منبعی برای فرآیند تصمیم گیری منطقی مغز به شمار می آیند. از این رو بسیار مهم است که که کودکان را برای گوش دادن به حس های درونی شان تشویق کنیم. ما میتوانیم از کودکان بپرسیم که در بدنشان چه حسی می کنند؟ در همین لحظه چه حسی در معده شان دارند؟ آیا قلبشان تند تند می زند ؟در گردنشان احساس انقباض می‌کنند؟ روی این حس‌ها تمرکز کنید و درباره اینکه این علائم چه معنایی برای شما و فرزندتان دارد فکر کنید.می توانید از کودکتان بپرسید فکر می کنی که بدنت درست همین الان سعی دارد چه چیزی به تو بگوید؟ نسبت به دریافت این علائم غیر کلامی پذیرا باشید, این علائم حاوی یک مسیر مستقیم به سوی شناخت کودکمان و خودمان هستند…

Visits: 8

19 تیر 1402 0 دیدگاه

کودک و رسانه دیجیتال

انجمن طب اطفال آمریکا در مورد محدودیت زمانی استفاده از رسانه‌های دیجیتال برای کودکان توصیه‌هایی ارائه داده است. طبق این توصیه‌ها:

  • کودکان زیر ۱۸ ماه نباید از رسانه‌های دیجیتال استفاده کنند.
  • کودکان ۱۸ تا ۲۴ ماهه، باید از رسانه‌های دیجیتال محدود شوند و تنها به صورت مستقیم با والدین و مراقبین شان از این رسانه‌ها استفاده کنند.
  • کودکان ۲ تا ۵ ساله، باید به حداکثر یک ساعت استفاده محدود شوند و تنها از برنامه‌های با محتوای سالم و با نظارت والدین استفاده کنند.
  • کودکان بالای ۶ سال نیز باید به حداکثر دو ساعت استفاده محدود شوند.

Visits: 1

18 تیر 1402 0 دیدگاه

 اثر بخشی برنامه های شادی بخش در نشاط کودک

چکیده:

کودکان با عزّت نفس پایین، مستعد ابتلا به افسردگی هستند و افسردگی، بر کیفیت زندگی و عملکرد تحصیی آنها  تاثیرمیگذارد.لذا پژوهش حاضر، با هدف بررسی اثربخشی آموزش برنامه شادي، بر کاهش نشانه هاي افسردگی، ابعاد آن و عزت نفس کودکان انجام شده است. مطالعه از نوع نیمه تجربی، با گروههاي مداخله و کنترل و طرح پیش آزمون- پس آزمون، بر روي دانش آموزان دبستانی ناحیه یک شهر اصفهان، در سال 1391 انجام شد. 
در این پژوهش 30 نفر از کودکان مورد پژوهش قرار گرفته اند. یافته های این پژوهش نشان می دهد آموزش برنامه شادي:

  1. بر کاهش نشانه هاي افسردگی کل
  2. خلق منفی
  3. مشکلات بین فردي
  4. عزّت نفس کودکان گروه آزمایش

اثرات معنی داري داشته است. بر این اساس نتیجه گیري می شود:
 برنامه آموزش شادي، میتواند نشانه هاي افسردگی کودکان را کاهش و عزّت نفس آنها را افزایش دهد.
لذا لازم است در کنار سایر درمانهاي افسردگی مورد توجه واقع شود.

واژه هاي کلیدي: برنامه آموزش شادي، افسردگی، عزّت نفس، کودك
مجله علمی دانشگاه علوم پزشکی بیرجند سال 1392
محقق: فرحناز شاکه نیا و همکاران

 

خلاصه بخش هایی از  این مقاله  جهت مطالعه به شما عزیزان عرضه می شود:

مقدمه:

فشارهاي روانی، زمانی تنها در بزرگسالان شایع بود. اما اکنون در کودکان نیز دیده میشود. افزایش فشارهاي روانی، به شدت یافتن افسردگی می انجامد. بنابراین براي افسردگی، باید حسابی جدا از دیگر اختلالات روانی باز کرد. تا جایی که 51 الی 59 درصد میزان افسردگی، آماري است که مراکز روانپزشکی کودك ارائه میدهند. ویژگی اصلی اختلالهاي افسردگی این است که افراد، ملالت  یا غم توانکاهی را احساس میکنند و در تمامی گروههاي سنّی و با هر وضعیت اجتماعی– اقتصادي دیده میشود و وقوع آن در دو جنس، در دوران کودکی تقریباً یکسان است. اما در نوجوانی نسبت دختران به پسران، 2 به 1 است. افسردگی در کودکان، موجودیت بالینی مشخصی است که ویژگیهاي معرف آن همانند ویژگیهاي مشاهده شده همین اختلال در بزرگسالان است و فقط بیان آنها، با توجه به سن و مرحله رشد کودك متفاوت می باشد.

علایم افسردگی:

به صورت مشکلات جدي سلامتی نمایان میشود.
این علائم بر کیفیت زندگی، عملکرد تحصیلی و کارکرد اجتماعی کودکان اثر میگذارد.
علائم افسردگی  اگر درمان نشوند، به اختلالات روانی بزرگسالی تبدیل میشود.

پژوهشهاي پیشین:
عزّت نفس پایین و مشکل در بروز مهارتهاي اجتماعی،
تعارضات والدین و غفلت از نیازهاي جسمانی و روانی کودکان
 فقدان تعامل یا تعاملات محدود با کودك را از جمله عوامل مرتبط با آسیب پذیري افسردگی  کودکان میدانند.

بعضی تحقیقات نیز نشان میدهند:

اهمیت مطالعه شادي به حدي است که برخی از نظریه پردازان  از جمله « Seligman» معتقدند، بهتر است به جاي توجه به افسردگی، به شادي توجه شود.

برنامه آموزش شادي کودکان:

برنامه آموزش شادي کودکان را می توان جزء مداخله هاي  بخش  شناختی- رفتاري به شمار آورد.

در بخش رفتاري این برنامه:

اعمال و فعالیت هاي لذّت بخش کودك از جمله: بازي، شوخ طبعی و موسیقی افزایش می یابد و پاسخهاي وي اصلاح میشود.

 در بخش شناختی این برنامه :

چگونگی تعامل والد با کودك و آگاهی از احساسات و هیجانات کودك مورد توجه قرار میگیرد.

در “برنامه آموزش شادي”:

سعی میشود که چگونگی تغییردادن محیط کودك به منظور افزایش شادمانی و کاهش نشانه هاي افسردگی، به والدین آموزش داده شود.

جنبه هایی مانند:

  • افزودن تعاملات مثبت کودك با والدینش
  • ایجاد سازگاري بین فرزندان
  • آموزش کنترل خشم در خود و کودك
  • خواب و تغدیه مناسب
  • اجازه بیان احساسات
  • استفاده والدین از تقویت مثبت و تعلیم شیوه هاي مثبت تربیتی مورد توجه قرار میگیرد.

درمان کودکان افسرده، از چالش برانگیزترین موضوعات بالینی و بهداشت روانی است. با توجه به میزان مرگ و میر شدید ناشی از اختلال مذکور، بازبینی پیشینه مربوط، براي دستیابی به بهترین گزینه هاي درمانی ضروري است.

جدول 1- محتواي جلسات آموزش شادي از طریق والدین:

جلسه

محتوای بر نامه آموزشی
1آموزش والدین (استفاده از مؤثرترین روش انتقال احساسات صمیمانه به کودك./ درمیان گذاشتن احساسات با همدیگر و توجه نمودن به احساسات کودکان./ آشنایی با مهارتهاي گوش دادن فعال بدون هر گونه اظهارنظر قبلی./ تشویق نمودن کودك به صحبت کردن در مورد احساسات و نیازهایش. / 
2ارائه راهکار به والدین براي افزایش عزّت نفس کودك (دادن فرصتهاي مداوم به کودك براي تصمیم گیري./ ایجاد فرصت براي کودك به منظور روبه روشدن با نتایج کارهایش./ تقویت تلاشهاي مکرّر کودك در جهت کاهش نتایج منفی اعمالش./ واکنش مناسب به موفقیتها و شکستهاي کودك./ اجتناب از به کاربردن حرفهاي رکیک و تمسخرآمیز./)
3

ایجاد رابطه مناسب و سازگار میان خواهر- برادرها (تعیین مقررات در خانه براي کودکان و داشتن موضعی مشابه در تنبیه و تشویق کودك./ اجتناب از مقایسه کردن فرزندان با همدیگر./ اجتناب از برچسب زدن به کودکان./ سپري نمودن زمان به صورت اختصاصی با هر کدام از فرزندان./

آگاه شدن از علّت عصبانیت و متنفّربودن فرزندان از یکدیگر./ اجازه ندادن به کودکان در صدانمودن همدیگر با اسامی زشت./)

4آگاهی یافتن و توجه نمودن به عوامل ایجادکننده ترس در کودك (توجه به نشانه هاي نگرانی و ترس در کودکان./  مطمئن شدن در مورد آنچه که او را میترساند./ عادي رفتارنمودن با ترسهاي کودك./ نادیده نگرفتن ترسها./ کمک نمودن به کودك در درك و ارائه راه حل براي رفع ترسهایش./ بررسی نمودن راه حل هایی که کودك به آن رسیده و استخراج نمودن نتایج./ آموزش تمرینهاي آرمیدگی به کودك./ آموزش با خودحرفزدن مثبت به کودك./)
5تشویق و ترغیب نمودن کودك به ورزش کردن (عدم تأکیدکردن بر ورزش به دلیل ظاهر و هیکل کودك./ تأکید بر فرایند و نه بر نتیجه و برنده شدن./ وادارنکردن کودك به یک فعالیت ورزشی خاص./)
6آموزش والدین براي برقراري رابطه مناسب با غذا در کودك (با هم غذاخوردن./ محدودنکردن کودکان در خوردن غذاهاي خاص./ افزایش توانایی کودك براي فهمیدن و پذیرفتن نشانه هاي بدنی و آموزش اعتماد به جسم خود./ خودداري نمودن از برچسب زدن بر غذاها با عنوان خوب و بد./ خودداري از استفاده از غذا به عنوان پاداش و تنبیه./ آموزش خودباوري و رضایت از ظاهر به کودکان توسط والدین./ عدم انتقاد ازظاهر کودك./)
  7کمک به کودك براي داشتن خواب راحت و کافی (تعیین یک برنامه خواب منظم./ تشویق نمودن کودك به حرف زدن در مورد اضطراب هایش در موقع خواب./ فراهم نمودن یک شی دوست داشتنی براي کودك در موقع خواب./ تنظیم تاریکی و روشنایی اتاق خواب کودك./ تنظیم دماي اتاق کودك./اجازه ندادن به کودك براي تماشاي طولانی مدت تلویزیون./ اجتناب از مصرف مواد کافئین دار در هنگام خواب توسط کودك./)

 

جدول 2- محتواي برنامه آموزش شادي به کودکان:

جلسه

محتواي برنامه آموزشی
1شناسایی احساسات. هیجانات و حالات فیزیکی کودك از طریق بازي و نقاشی. شناسایی تفکرات غیرواقعی از طریق فعالیت حباب فکر. استفاده از مهارتهاي سازشی. استفاده از تکنیک تنفس از طریق بازيهاي فیزیکی و پرتحرّك. استفاده از تکنیک آرامش (آرمیدگی).افزایش خودآگاهی و ایجاد مهارتهاي ارتباطی از طریق اجراي بازيهاي گروهی.
2بازسازي شناختی. شناسایی تحریفات شناختی و جملات تأکیدي مثبت از طریق نقاشیهاي تمرینی . تقویت اعتماد به نفس در کودك از طریق بازي” بیسکویت شانسی”، کنترل عصبانیت کودك از طریق بازي “بادکنکهاي عصبانیت”، استفاده از بازيها و مسابقه هاي فیزیکی و حرکتی براي کمک به کودکان بی میل و افسرده براي تخلیه انرژي و افزایش خلق مثبت.
3بحث در مورد مفهوم شوخی و فواید ضرورت یادگیري آن به عنوان راهی براي شادبودن. کاهش ناراحتی و تنش . مقابله با مشکلات زندگی روزمرّه. تمرینات رفتاري مانند گفتگوي خنده دار با دیگر اعضاي گروه . انجام تمرینهاي لازم.
   4  استفاده از فنونی مانند: بازي با کلمات. گفتن لطیفه و معما. تقلید از گفته ها. صداها و حرکات کمدینها، استفاده از روش کشیدن کاریکاتور. خندیدن اعضا با یکدیگر. یادداشت برداري از هر واقعه خنده دار. در میان گذاشتن تجربه هاي خنده دار با دیگر اعضاي گروه.
5تسهیل ابراز بیان. احساسات و روابط کلامی بین اعضاي گروه. ایجاد آرامش و تفکر مثبت در ذهن از طریق گوش دادن به موسیقی. استفاده از موسیقی به عنوان نوعی وسیله تخلیه روانی هیجانات و احساسات ناامیدکننده در کودکان مطرود و افسرده براي پیوستن به گروه همسالان.

 

 

نتیجه گیري:

  • برنامه آموزش شادي، میتواند نشانه هاي افسردگی کودکان را کاهش و عزّت نفس آنها را افزایش دهد؛ لذا لازم است در کنار سایر درمانهاي افسردگی، مورد توجه واقع شود.

 

بر اساس نتایج پژوهش حاضر و محدودیتهاي آن، مواردي از قبیل:

  • انجام پژوهش بر روي سایر گروههاي سنی و فرهنگی.
  • استفاده از ارزیابی والدین، معلم و همسالان در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون.
  • بررسی اثربخشی آموزش برنامه شادي بر سایر نشانه هاي روانشناختی دوران کودکی.
  • مقایسه اثربخشی آموزش برنامه شادي با سایر درمانهاي نشانه هاي افسردگی کودکان.

در نظر گرفتن موارد بالا در پژوهشهاي آتی پیشنهاد میشود………….

همچنین در این پژوهش به متغیرهایی نظیر تحصیلات والدین. تعداد اعضاي خانواده و وضعیت اقتصادي- اجتماعی پرداخته نشده است. متغیرهایی که ممکن است به نحوي بر نتایج اثر گذاشته باشند. بر این اساس، یافته ها را باید با احتیاط بیشتري تفسیر کرد.

Visits: 6

18 تیر 1402 0 دیدگاه

 لجبازی کودکان و راه های کنترل آن

لجبازی کودکان و راه های کنترل آن از دیدگاه دکتر شقایق درویشی،  روان شناس کودک

لجبازی کودکان در اصل ، واکنشی نامناسب برای بیان چیزی است که احساسات و روحیه کودک را می آزارد و کودکان با استفاده از این ابزار سعی دارند تا به خواسته ها و علایق شخصی خود برسند. لجبازی کودکان به اشکال و طریقه های مختلفی بروز پیدا می کنند:

  • گریه
  • جیغ زدن
  •  قهر کردن با خانواده
  • امتناع از خوردن
  • پرخاشگری و …

در تحقیقات اخیر توسط روانشناسان نشان داده شده است که کودکان لجباز در آینده ، بیشتر در معرض اختلالات روانی و عصبی همچون افسردگی ، عدم اعتماد به نفس و کم حرفی و گوش گیری قرار دارند . پدران و مادران در جواب به لجبازی کودکان، گاهی رفتار خشن و تند از خود بروز می دهند و گاهی نیز منعطف هستند و با چشم پوشی و عمل به خواسته های کودک کار را پیش می برند.

  • با چه شیوه ای میتوان، در مقابل لجبازی کودک ایستادگی کرد؟

  • درست ترین راه و دقیق ترین تصمیم والدین ، به عنوان مسئولان تربیتی فرزند خود در قبال لجبازی وی چیست؟

  • آیا می توان این لجبازی نهادینه شده در کودک را به مرور زمان و بهره گیری از روانشناسی کودک از بین برد؟

روش درمان لجبازی کودکان

در ادامه سعی داریم تا با ارائه تئوری های روانشناسی مدرن و بروز و بیان چند راهکار مناسب برای مقابله و درمان لجبازی کودکان ، در خدمت شما باشیم:

  1.  به کودک اجازه بیان احساسات بدهید
    یکی از اصلی ترین و عمده ترین مشکل کودکان و نوجوانان آن است که نمی توانند با خانواده و به خصوص با پدر مادر خود ارتباط کلامی برقرار کنند و همین عدم برقراری ارتباط با والدین باعث می شود که کودکان برای به کرسی نشاندن حرف های خودشان به لجبازی روی بیاورند. در بسیاری از موارد گاهی فقط با پرسش اینکه چه چیزی خاطر کودک را مکدر کرده است می توان از احساسات و عواطف درونی کودک اطلاع پیدا کرد  و جلوی بسیاری از لجبازی ها را بصورت مسالمت آمیزی ، گرفت. به جرأت می توان گفت داشتن گوشی شنوا برای خواسته های کودک ، تا حد قابل قبولی مانع لجبازی کودک می شود.
  2.  با فرزندتان لجبازی نکنید !
    به همان اندازه که لجبازی یک کودک می تواند آثار مخربی در آینده وی بگذارد ، لجبازی و عدم انعطاف والدین در مواردی می تواند بهداشت روانی خانواده را تحت تاثیر خود قرار بدهد. پدران و مادران گاهی اوقات با وضع قوانینی ، شاید درست یا شاید نادرست ، برای فرزندان یا برای خود در قبال کودک خود ، راه لجبازی کودک را برای کودک خود هموار می کنند. اگر پدران و مادران در مواقعی سطح توقعات خود در قبال کودکان را پایین بیاورند و اجازه اینکه یک کودک گاهی می تواند اشتباه کند را برای وی صادر کنند، می توانند از شروع یک چرخه لجبازی بین کودک و والدین جلوگیری کنند .
  3. تمرکز حواس کودک خود را پرت دهید
    اگر کودک شما به سمت انجام رفتاری خارج از محدوده مورد نظر رفت و قصد انجام کاری را با لجبازی کودکانه داشت ، سعی کنید تمرکز او را بهم بزنید . ابتدا نام کودک را صدا بزنید و سپس با جلب کردن توجه وی به اسباب بازی ها و وسایل موجود در محیط ، یا یک موضوع جذاب، موجب حواس پرتی کودک خود بشوید .این حواس پرتی می تواند رفتار کودک را تا حد قابل توجهی منحرف کند .
  4. “بله” گفتن را با کودک خود تمرین کنید
    در زندگی خانوادگی بین والدین و کودک ، مواقعی پیش خواهد آمد  که والدین دقیقا نمی دانند که برای کنترل خشم و رفتار پرخشگرانه کودک خود چه باید بکنند و دیگر هیچکدام از راهکار های بالا برای قانع کردن کودک جواب نمی دهد و جواب تمام درخواست های بزرگترها “نه” می باشد.
  • یک راهکار روان شناسانه برای مقابله با لجبازی کودک:

دکتر سوزان استیلمن (Dr. Susan Stillman) برای واکنش به چنین شرایطی یک بازی هوشمندانه را طرح ریزی کرده است .

این بازی به این ترتیب می باشد که شما با آماده کردن سوالاتی که جواب آنها تنها ، “بله” یا “نه” برای پرسش از کودک آماده می شوید .مثلا از کودک می پرسید :

  • آیا اسباب بازی های خود را دوست دارد ؟
  • آیا دوست دارد که خیلی زود بزرگ شود ؟

به احتمال زیاد ، تجربه ثابت خواهد کرد که “بله” هایی که شما از کودک خود دریافت می کنید در ذهن ناخودآگاه کودک شما تاثیر مثبتی خواهد گذاشت که می تواند از لجبازی کودک جلوگیری کند .

لجبازی کودک می تواند آینده زندگی اجتماعی او را تحت تاثیر خود قرار بدهد و پدر و مادر به عنوان مسئولین تربیتی او باید دانش روانشناختی کودک با وی برخورد کنند و یا در صورت نیاز به روانشناس کودک مراجعه کنند تا کودک به بهترین شکل ممکن در محیط اجتماعی قرار بگیرد .

  • نکات مهم در مورد لجبازی و راه های مقابله با آن:
  1.  در کنترل لجبازی كودكان رفتار درست و منطقی در موارد اول دیده شدن این خصیصه در کودک است؛ چراکه رفتار والدین در ذهن کودک حک می شود و برخورد مناسب با لجبازی کودک می تواند به کاهش احتمال بروز آن در آینده کمک کند.
  2. اختلال خلق یکی از خصوصیات بارز در کودکان لجباز است که در بسیاری موارد علت خاصی نیز ندارد.
  3. کودکان لجباز اغلب رفتارهایی همچون جیغ و داد زدن و کوبیدن پا بر زمین بخصوص در محیط خارج از منزل برای قانع کردن پدر و مادر از خود نشان می دهند.
  4. شروع لجبازی كودكان معمولا پس از یک سالگی بوده و در حدود سه سالگی به اوج خود می رسد؛ بطوری که اگر والدین نحوه صحیح برخورد با لجبازی در کودکان را در پیش نگیرند با مشکلات زیادی در تربیت فرزند خود روبرو می شوند.
  5. ابراز خشم یکی از رفتار های شایع در کودکان لجباز است که با رشد کودک و همراه با رفتارهایی همچون نافرمانی نیز می شود.
  6. متاسفانه عدم کنترل این رفتار کودک توسط والدین سبب باقی ماندن این خصیصه در کودک می شود که حتی تا سنین مدرسه نیز ادامه پیدا کرده و سبب بروز مشکلات تحصیلی کودک نیز می شود.
  • والدین چگونه لجبازی در کودک را تقویت می کنند؟

  1. زمانی که والدین در مقابل رفتار نادرست کودک رفتار مناسبی از خود نشان ندهند و یا خواسته های کودک که با داد و فریاد از والدین طلب می کند را اجابت کنند به رشد و تقویت این رفتار منفی در کودک منجر می شود.

    ذکر این نکته ضروری است که والدین با دیدن رفتار نادرست و لجبازی كودكان خود نباید با کودک رفتار نامناسب داشته باشند ، حتی اگر به عنوان یک والد از رفتار نامناسب کودک خود خشمگین شده اید، باید پس از مکث و ایجاد آرامش در خود رفتار نادرست کودک خود را کنترل کنید.


    “واقعیت این است که دفاع از خواسته های شخصی و توانایی مقابله با خواست های دیگران توسط کودک امری ضروری است؛ اما آنچه که لجبازی نامیده می شود تداوم آن در تمام موقعیت ها و تشدید آن با رشد کودک است.”

  • دلایل لجبازی

  •  درخواست های غیرمعقول

  • زیاده خواهی کودک

  • عدم تمایل به انجام وظایف

  • بیان خواسته ها بصورت غیرمستقیم

  • چند راهکار برای کنترل لجبازی كودكان:

  • بی توجهی
    بی توجهی به رفتارهای نادرست کودک و عدم توجه به کودک می تواند در کنترل لجبازی و کاهش آن موثر باشد. زمانی که کودک هیچ گونه توجهی از والدین در مقابل خواسته خود نمی بیند در پی جلب توجه والدین خود برمی آید که این امر می تواند لجبازی و نافرمانی او را کاهش دهد، این در حالی است که اگر کودک در حال لجبازی باشد و والدین با توجه بیشتر به وی سعی در آرام کردن کودک داشته باشند، این رفتار تشدید می شود. قطع تماس چشمی با کودک و عدم توجه به حرف های وی می تواند به کاهش احساس لجبازی در کودکان کمک کند. این کار ممکن است در روزهای اول سخت بنظر برسد و حتی سبب تشدید رفتار نادرست کودک شود ، ولی با تکرار این رفتار، کودک نیز یاد می گیرد که با لجبازی چیزی بدست نمی آورد.

  • پاداش برای رفتارهای خوب
    برای کنترل لجبازی کودکان، دادن پاداش در مقابل رفتارهای مناسب می تواند به کاهش احساس لجبازی و نق زدن در کودک بیانجامد. زمانی که کودک خواسته اش را بطور معقول از شما می خواهد با دادن پاداش به وی می فهمانید که برای رسیدن به خواسته هایش نیازی به لجبازی و بدخلقی ندارد.

  • جریمه برای رفتارهای بد
    زمانی که رفتار نامناسب از کودک می بینید مانند نافرمانی به طور مکرر با تنبیه البته تنها تنبیه رفتاری مثلا اجازه ندادن برای تماشای تلویزیون و … می توان به کنترل لجبازی در کودکان کمک کرد.

  • تعیین حد و مرز برای کودک
    زمانی که کودک بداند رفتارهای او باید در چارچوب معینی انجام شود و نمی تواند فراتر از آن عمل کند، احساس لجبازی کمتری در او ایجاد خواهد شد ، البته این به معنی کنترل کامل رفتارهای کودک و برقراری قید و بندهای سخت برای کودک نیست.

  • قاطعیت در عین مهربانی
    بسیاری از والدین قاطعیت را با سخت گیری اشتباه می گیرند. سخت گیری در مقابل کودکان تاثیر منفی می گذارد و سبب تغییر ذهنیت کودک نسبت به پدر و مادر خود و دور شدن از آن ها می شود. اما قاطعیت این است که کودک بداند باید توقعات شما را برآورده کند و در غیر این صورت شما از او آزرده خاطر می شود. اجرای قوانین خانه و خانواده هیچ منافاتی با مهر پدر و مادری ندارد و والدین در حین داشتن قاطعیت می تواند با مهربانی به کننترل لجبازی کودکان خود کمک کنند.

  • آموزش عملی
    به جای اینکه مدام به کودک امر و نهی شود، بهتر است والدین با رفتار مناسب خود به کودک آموزش دهند. اگر به جای تهدید و تنبیه کودک، برای رفتار نادرستش، بتوان با رفتار مناسب موضوع را برای او تفهیم کرد، تاثیر بسیار بیشتری دارد.

  • عملی کردن خواسته های منطقی کودک
    برای کنترل و کاهش لجبازی کودکان، بهتر است که خواسته های منطقی کودک را با مهربانی و عطوفت و در زمان مناسب عملی کنید تا کودک نیازی به خواهش و یا نق زدن برای رسیدن به خواسته اش نداشته باشد.

  • صحبت کردن با کودک
    حرف زدن با کودک و گوش دادن به حرف ها و خواسته‌های کودک در آرامش، نقش موثری در کنترل و کاهش لجبازی در وی دارد. زمانی که کودک می تواند با والدین خود به راحتی حرف بزند، کمتر به رفتارهایی همچون لجبازی روی می آورد.

  • کمک به کودک
    زمانی که انجام کاری و یا رفتاری برای کودک خوشایند نیست، والدین بهتر است به کودک خود کمک کند ، زمانی که کودک همراهی و کمک والدین را احساس کند کمتر به دنبال لجبازی خواهد بود.

Visits: 2

18 تیر 1402 0 دیدگاه

پرخاشگری در کودکان و روش‌های درمان آن

پرخاشگری و روش های مقابله و درمان آن از دیدگاه دکتر فرامرز ذاکری، روان پزشک و متخصص اعصاب و روان

برای درمان پرخاشگری کودکان لازم است در ابتدای امر علت پرخاشگری کودک را ریشه یابی کنید. زمانی که کودکان رفتار پرخاشگرانه ای از خود بروز می دهند، مطمئنا ما آن ها را سرزنش خواهیم کرد. اما لازم است که به این نکته توجه داشته باشیم کودکان هنوز یاد نگرفته اند که تکانه های عصبی خود را چگونه کنترل کنند یا اینکه چگونه با استفاده از روش های قابل قبول اجتماعی درگیری های خود را حل کنند. در برخی موارد ممکن است دلیل پرخاشگری کودک مشکلاتی باشد که با آن روبرو شده است. این مشکلات می توانند شامل رویدادهایی باشند که در کودک ایجاد استرس می کنند، کمبود توجه، علائم اوتیسم و بیش فعالی، مشکلات و تنظیم هیجانات عاطفی،. با توجه به این موارد که ذکر کردیم حتی در زمان هایی که اختلال های رفتاری جدی در کودک تشخیص داده شوند والدین می توانند برای کنترل و درمان خشم کودکان تاثیر جدی داشته باشند.

دلایل پرخاشگری کودک چیست؟

همانطور که در ابتدا اشاره کردیم پیش از پرداختن به درمان پرخاشگری کودکان باید دلایل آن را مورد بررسی قرار دهیم که این موارد شامل:

  • عوامل ژنتیکی:

 عوامل ژنتیکی می تواند برخی از کودکان را بیشتر از سایرین در معرض خطرات بیشتری مانند استرس، عصبانیت و پرخاشگری قرار دهد. پژوهش ها ثابت کرده است که اگر کودک در اوایل زندگی استرس زیادی را تحمل کند احتمال بروز رفتار پرخاشگرانه در او بیشتر خواهد بود.

  • عوامل محیطی بیرون از منزل: 

پرخاشگری کودک می تواند تحت تاثیر عوامل بیرون از منزل نیز باشد. مواردی مانند معلمان، همسالان، عوامل فرهنگی و شبکه های اجتماعی می توانند در پرخاشگری کودکان موثر باشند. مطالعات روانشناسی نشان می دهد که کودکان می توانند افزایش غیر طبیعی ترشح هورمون استرس کورتیزل را در هنگام مواجهه با شرایط استراس زا تجربه کنند. این کودکان بیش از سایرین در معرض خظر پرخاشگری قرار می گیرند.

  • نقش والدین: 

والدین می توانند تاثیر بسیار مهمی در پیشگیری و درمان پرخاشگری در کودکان داشته باشند. پژوهش ها نشان می دهد که کودک می تواند با دریافت آموزش های عملی و حمایت های اخلاقی مسیر خود را تغییر دهد. برای درمان پرخاشگری کودکان باید راهکارهایی را به او آموزش دهید.

  • قوانین ومحدودیت هایی را برای کودک اعمال کنید: 

لازم است کودکان برای کنترل پرخاشگری خود بدانند که مجاز به انجام چه رفتارهایی هستند و چه رفتارهایی به عنوان خط قرمز برای آن ها محسوب می شود. اگر کودک شما مراقب یا پرستاری دارد باید این قوانین و محدودیت ها را به او نیز اطلاع بدهید. لازم است پرستار یا مراقب کودک شما روش های برخورد با رفتارهای خشونت آمیز را آموزش ببیند تا در زمان بروز رفتارهای خشونت آمیز کودک واکنش صحیحی داشته باشد. کودکانی که لگد می زنند و گاز می گیرند باید فورا تنبیه شوند تا متوجه رفتار اشتباهی که دارند بشوند. نکته مهم این است که برای آشنایی با شیوه های تنبیه مناسب برای کودکان لازم است با روانشناس کودک مشورت کنید.

  • به کودک خود کمک کنید تا راه های مقابله با خشم را فرا بگیرد:

 یکی از روش های درمان پرخاشگری کودکان آموزش راهکارهایی برای مقابله با خشم است. والدین می توانند به جای واکنش تند نشان دادن و مبارزه با کودکان به آن ها آموزش دهند تا احساسات خود را کنترل کنند و آن را در قالب کلمات درست بیان کنند. می توانید با ملایمت و مهربانی دلیل خشم او را بپرسید. گفتگو درباره خشم می تواند به برخی از کودکان کمک کند تا خشک خود را کنترل کرده و آرام شوند. ممکن است کودک شما تمایلی به صحبت کردن در مورد مشکلش نداشته باشد. در این مواقع ممکن است صحبت کردن با یک حیوان خانگی ، دوست خیالی یا عروسک چاره ساز باشد.

می توانید برای رفتارهای غیر خشن کودکان خود جایزه های کوچک در نظر بگیرید. باید به کودکان خود آموزش بدهید که در زمام خشم لگد نزنند، گاز نگیرند. کودکان برای کنترل کردن احساسات خود و اعمال خود پیش از انجام آن ها به راهنمایی والدین احتیاج دارند.

  • برای منضبط کردن کودکان آن ها را کتک نزنید:

 بعضی از والدین برای اینکه کودکان خود را منضبط کنند آن ها را تنبیه بدنی می کنند. باید بدانید کودکانی که تجربه تنبیه بدنی را دارند یاد می گیرند که از رفتار دیگران خوششان نیاید. فراموش نکنید که تنبیه بدنی کودکان می تواند باعث تشدید رفتارهای پرخاشگرانه در کودکان شود.

  • عصبانیت خود را کنترل کنید:

 به کودکان اجازه بدهید هر نوع تعارضی که در خانه اتفاق می افتد به شیوه های صلح آمیز حل و فصل کنید. کودکان رفتار والدین خود را تقلید می کنند. روشی که والدین با آن خشم و ناامیدی خود را کنترل می کنند می تواند بر کودکان آن ها تاثیر بگذارد. شیوه های مثبت مقابله مانند انجام کاری که باعث آرامش والدین یا بیرون فرد از وضعیت خشم و ناامیدی را تمرین کنید.

  • یک راه حل گریز خلاقانه را پیدا کنید: 

برای درمان خشونت کودکان باید به دنبال راه حل های خلاقانه باشید. بعضی از کودکان می توانند خشم خود را از طریق مشت زدن به بالش، کوبیدن پا یا مواردی از این قبیل خشم خود را تخیله کنند. شما می توانید با انجام فعالیت هایی مانند رقصیدن، قدم زدن یا بازی کردن خشونت کودک را به میزان زیادی کاهش بدهید. یکی دیگر از راهکارهای کنترل خشونت در کودکان بازی کردن با حیوانات خانگی و نقاشی کردن است. این فعالیت ها می توانند حواص کودک شما را از خشونت پرت کنند.

  • به کودکان خود کمک کنید تا به آرامش درونی برسند

برای درمان خشونت کودکان بهتر است روابط دوستانه و خو بی با آن ها برقرار کنید. پژوهش ها نشان می دهد که کودکانی که با والدین خود روابط بهتری دارند کمتر عصبانی می شوند و رفتار خشن از خود بروز می دهند. این افراد با حس خوشبختی بیشتری رشد کرده اند و مدل رفتاری آن ها نسبتا به دیگران مسالمت آمیز تر می باشد. امکان دارد کودک شما عصبانی شود اما زمانی که یاد گرفته باشد با استفاده از یک روش عصبانیت خود را سرکوب کنند به این دلیل که او آموزش دیده است که این رفتار خشونت آمیز مناسب رفتار او نخواهد بود.

والدینی که با کودکان خود ارتباط مناسبی دارند مطمئنا رفتار آن ها را می شناسند این امر باعث می شود کمتر رفتاری انجام بدهند که منجر به عصبانیت در کودک شوند. والدین متعهد می دانند که برای کنترل شرایط مختلف احتیاجی به عصبانیت ندارند.

کودک پرخاشگر معمولا با والدین خود ارتباط قوی ای ندارند. آن ها با نوعی آشفتگی درونی مواجه هستند. این کودکان حس می کنند چیزی در اعماق وجود خود گم کرده اند به همین دلیل بسیار احساس خشم می کنند. در صورتی که این حس کنترل نشود تا بزرگسالی ادامه خواهد یافت. این خلاء می تواند به شکل خشم و عصبانیت نسبت  به خود یا والدین بروز کند. همین امر باعث می شود که تمام افراد خانواده در معرض خشم کودک قرار بگیرند. این عصبانیت می تواند به همه اعضای خانواده سرایت کند.

  • نگذارید کودک از خشم لبریز شود

برای درمان خشونت کودکان می توانید به او آموزش دهید که چه زمانی در حالت تحریک و عصبانیت قرار دارد. لازم است که با دقت به حرف های کودک خود گوش دهید و به اوکمک کنید تا بر روی احساسات ناراحت کننده خود کار کند و آن ها را از بین ببرد. شما باید به صورت یک شنونده مشتاق عمل کنید تا بتوانید حس قضاوت و همدلی را در آن ها ایجاد کنید.

  • بدی درون کودک خود را ببینید

اغلب کودکانی که عادت به بدر رفتاری دارند کودکان خشنی هستند. در صورتی که حس می کنید کودک شما بیشتر اوقات بد به نظر می آید و شما هیج راهکاری برای این موضوع ندارید و کودک هم قصد عقب نشینی ندارد؛ لازم است که بررسی کنید و ببینید چه چیزی باعث شده است که کودک شما ناراحت باشد و رفتار بدی از خود بروز دهد. بر اساس پژوهش هایی که از والدین این نوع کودکان به عمل آمده است.

دو عامل برای این رفتار شناسایی شده است.

  1.  عامل اول این است که پدر یا مادر یا هر دوی آن ها همیشه عصبانی هستند. در نهایت باعث می شود  که کودک عصبانیت را یک بخش از وجود خود تلقی کند.
  2.   عامل دوم که معمولا باعث ایجاد خشم در کودکان می شود این است که کودک آرامش و خوشبختی خود را تهدید شده می بیند. برای درمان خشونت کودکانی که در این دسته قرار دارند لازم است مشکلات خانواده نیز حل شود. می توانید فهرستی از تغییراتی که اخیرا در خانواده شما اتفاق افتاده است را تهیه کنید و بفهمید چه عواملی باعث خشم در کودکان یا اشک ریختن آن ها می شود. کودکان چه نیازهایی دارند که به آن ها رسیدگی نشده است

کدام عامل ریشه اضطراب درونی کودکان است؟ 
فراموش نکنید که عصبانیت و خشم مانند بخش بیرونی کوه های یخ شناور در آب است و از مشکلاتی خبر می دهد که عمیق تر هستند و باید ریشه یابی شوند. وجود خشونت در کودک باعث انزوای او می شود. کودکان برای از بین بردن تصویر ناخوشایندی که از خود می بینند مبارزه می کنند. کودکان خشن معمولا برای خود یک لاک محافظتی درست می کنند. اما در زیر این آرامش ظاهری اساسات منفی وجود دارد که به دیوار دفاعی آن ها فشار می آورد. کودک برای اینکه بتواند دیوار دفاعی خود را حفظ کند معمولا در برابر مسائلی که باعث عصبانیت اومی شوند عقب نشینی می کند و همین امر باعث منزوی شدن او می شود.

  • استفاده از تکنیک های حل مسئله برای درمان خشونت کودکان

برای درمان خشونت کودک می توانید از تاکتیک های انضباطی استفاده کنید. پژوهش ها نشان می دهند که تنبیه شدید می تواند منجر به بروز مشکلات رفتاری مانند پرخاشگری در کودک شود. فراموش نکنید که استفاده از تاکتیک های شرمساری نه تنها باعث از بین رفتن خشم نمی شود که می تواند رنجش و خشم را در کودکان افزایش دهد.

  • والدین در برابر رفتار خشونت آمیز کودکان چه کاری باید انجام دهند؟

برخی از افراد برای درمان خشونت کودکان از ایده نادیده گرفتن استفاده می کنند. باید بدانید که ایده نادیده گرفتن اصلا روش درستی نیست. پژوهش ها بیانگر این موضوع هستند که پدر و مادرانی که خودشان پرخاشگر هستند یا در برابر پرخاشگری کودکان تسلیم می شوند به احتمال زیاد رفتارهای بدتری را از فرزندان خود مشاهده می کنند. در این موقعیت یک راه حل دیگر نیز وجود دارد. والدین می توانند با تمرکز بر آموزش چگونگی کنترل پرخاشگری در کودکان به حل مشکلات و مذاکره در مورد و جبران اشتباهات تمرکز کنند. موثرترین تاکتیک ها تحریم های غیر فیزیکی همراه با دلایل است. در این تاکتیک والدین علت محرومیت های غیر فیزیکی در کودکان را با صحبت کردن برای آن ها توضیح می دهند.

  • برای اصلاح و درمان پرخاشگری کودکان باید چه کنیم؟؟

اولین گزینه ای که روانشناس یا روانپزشک برای درمان کودکان پیشنهاد می کند رفتار درمانی است. لازم است بدانید که تعداد محدودی روش در حوزه رفتار درمانی برای اصلاح خشونت در کودکان وجود دارد. در ادامه قصد داریم شیوه های مختلف رفتار درمانی را به اختصار توضیح دهیم.

  1. رفتار درمانی شناختی:
    رفتار درمانی شناختی با عنوان CBT شناخته می شود این روش به عنوان یکی از موثرترین شیوه های درمانی در روانشناسی مدرن است. این شیوه درمانی علاوه بر کنترل خشم برای بیماری های مختلفی به کار گرفته می شود. به زبان ساده می توانیم بگوییم روش رفتار درمانی شناختی با استفاده از تغییر و اصلاح شناخت دیدگاه افراد را نسبت به دنیای افراد تغییر می دهند. این امر باعث می شود که بیمار نگرش مثبتی داشته باشد و احساسات و رفتارهای خود را کنترل کرده و بهبود ببخشد. بر اساس این روش متوجه می شویم که پرخاشگری و خشم کودک به دلیل ایجاد احساسات و شناخت اشتباه است با استفاده از این روش رفتارهای او اصلاح می شود.
  2. تنظیم هیجان:
    در این روش به کودک آموزش می دهند تا بتوانند دلایل و محرک های خشم و عصبانیت خود را بشناسند و راهکارهای پیشگیری از آن ها را فرابگیرند.
  3. به کارگیری راهکارهای نوین و ارتباطی با کودکان:
    در این روش درمان خشونت کودکان درمانگر به والدین آموزش می دهد تا در قالب بازی و نقش بازی کردن به شکل غیر مستقیم روش هایی را به کودک آموزش دهند که به وسیله ی آن ها خشم خود را شناسایی کرده و نسبت به کنترل آن اقدام کنند.
  4.  آموزش راه های صحیح ابراز خشم:
    در این شیوه روان درمانگر به کودک و والدین او آموزش می دهد که نتیجه انتخاب های خود را سنجیده و به محاسبه آن بپردازند و بتوانند از این طریق رفتارهای خشونت آمیز خود را کاهش دهند.
  5. تکنیک مدیریت والدین:
    در این شیوه درمان خشونت کودکان که با عنوان PMT شناخته می شود به والدین آموزش می دهند که با استفاده از روش های جایگزین رفتار های خشونت آمیز و ناشایست در کودکان را کنترل کنند. در این روش درمانی تمرکز بر روی رفتارهای مثبت یا به زبان ساده تر بر روی تشویق کودکان است. در این شیوه به والدین آموزش می دهند که با استفاده از روش های تقویت مثبت رفتارهای صحیح کودکان را با استفاده از تقویت و پاداش تثبیت کنند. در این شیوه درمانی رفتارهای خشونت آمیز و عصبی کودکان با رفتارهای درست جایگزین می شوند. در برخی از موارد امکان دارد که خشونت و تحریک پذیری در کودکان در نتیجه یک اختلال یا بیماری باشد که پس از حوادث، افسردگی و اضطراب اتفاق می افتد. در برخی موارد استفاده از رفتار درمانی امکان دارد پاسخ مطلوبی برای اصلاح رفتار خشونت آمیز در کودکان نباشد. در این مواقع لازم است ابتدا دلیل رفتارهای ناهنجار در کودکان تشخیص داده شود پس از تشخیص علت باید به دنبال یک روش اصلاحی برای کنترل خشم در کودکان باشید.

سوالات متداول

دلایل اصلی پرخاشگری در کودکان چیست؟

این عوامل می تواند شامل رفتارهای خشونت آمیز قبلی یا رفتار خشونت آمیز و پرخاشگرانه، آزر جنسی یا قربانی آزار جنسی بودن، قربانی قلدری شدن، عوامل ژنتیکی (وراثت خانوادگی)، استفاده از مواد مخدر، در معرض خشونت در خانه و/یا اجتماعی قرار گرفتن می تواند از عوامل بروز پرخاشگری در کودکان باشد.

چگونه پرخاشگری را در کودکان کنترل کنیم؟

به کودکان کمک کنید تا احساسات خود را بیان کنند. آرام باشید. تسلیم عصبانیت یا رفتار پرخاشگرانه نشوید. خوب بودن فرزندتان را در نظر بگیرید. الگوهای فرزندتان را بشناسید و محرک های خشونت آنها را شناسایی کنید. پاداش های مناسب برای کاهش پرخاشگری کودکان را پیدا کنید.

کودکان از چه سنی شروع به پرخاشگری می کنند؟

بسیاری از کودکان از هل دادن، گاز گرفتن، پرتاب کردن و تخریب کردن اشیا به عنوان وسیله ای برای رسیدن به خواسته های خود استفاده می کنند. این نوع پرخاشگری در کودکان دو تا سه ساله بسیار رایج است. پرخاشگری در کودکان سه تا شش سال علاوه بر موارد بالا شامل رفتار تهاجمی، بدرفتاری هنگام صرف غذا و لباس پوشیدن، دروغ گفتن و رقابت با خواهر و برادر هم می شود. همانطور که بچه ها رشد می کنند پرخاشگری های فیزیکی کاهش یافته و پرخاشگری کلامی اغلب افزایش می یابد.

چگونه از پرخاشگری کودکان جلوگیری کنیم؟

پرخاشگری یکی از معضلات رایج در کودکان است البته والدین با کسب مهارت‌هایی می توانند از همان ابتدا از پرخاشگری کودک جلوگیری کنند. برخی از این مهارت ها عباتند از:

ایجاد محیطی صمیمی و عاری از هرگونه محرک پرخاشگرانه

توجه به کودک و احترام به عقاید و نظرات او

صبر و بردباری در برابر پرخاشگری کودک و حل مشکل او بدون توسل به روش‌های پرخاشگرانه

منبع: کومامانا

Visits: 3

14 تیر 1402 0 دیدگاه

بدغذایی کودکان

آموزش درست غذا خوردن به بچه‌ها

تصور ذهنی ما درباره کودکان این است که همه آنها به طور ذاتی و طبیعی باید به غذا خوردن علاقه داشته باشند.  زمانی که گرسنه شوند به راحتی سر سفره یا میز بنشینند تا غذایشان را بخورند. اما حقیقت این است که برخی از کودکان برای این که به اندازه ای کافی غذا بخورند؛ نیاز به کمک والدین دارند. در واقع مشکل تغذیه و بدغذایی کودکان، مشکل شایع و نگران کننده ای برای والدین است.
در این مقاله قصد داریم شما را از مهم ترین دلایل بدغذایی کودکان و راهکارهای برخورد مناسب با این مشکل آگاه کنیم.

دلایل بدغذایی کودکان:

ابتدا باید علت بدغذایی یا کم خوراکی کودک خود را بفهمیم. برای فهم علت، زیاد راه دوری نروید، علت را عموما در رفتار و شیوه های فرزندپروری خود راحت تر می توانید پیدا کنید.

در واقع به غیر از علت بیمار بودن کودک، مانند عفوت مجاری ادراری یا بیماری های دیگر، که می تواند بر تغذیه کودک تاثیر منفی بگذارد، سایر علل به مسائل والدینی مربوط می شود. 

برای آنکه کمی در این زمینه کمک تان کرده باشیم، در ادامه، به ذکر چند نوع رفتار که گرایش به کم اشتهایی را در کودک افزایش می دهد، اشاره می کنیم.....

دلایل:

  1. مادر یا دیگر مراقبین کودک به دفعات از غذا به عنوان ابزاری برای تنبیه کودک استفاده می کنند. مثلا او را مجبور می کنند غذایی را که دوست ندارد بخورد، کودک نیز این عمل را می آموزد و لجبازی خود را از طریق غذا نخوردن نشان می دهد.
  2. به ساعات غذا خوردن اهمیت داده نمی شود. رعایت دقیق ساعت غذا خوردن و داشتن برنامه غذایی، به کودک اهمیت خوردن غذا را نشان می دهد.
  3. سخت گیری بیش از حد در آداب تغذیه نیز غذا خوردن را در ذهن کودک تبدیل به عملی ملال آور می سازد. تا حدودی طبیعی است غذا از قاشق کودک بریزد یا تمایل داشته باشد از غذایی بیشتر و از غذایی دیگر کمتر بخورد، بنابراین نباید حتما اصرار داشت هر آنچه و به هرگونه که والدین می پسندند کودک نیز به همان طریق عمل کند. 
  4. وقتی غذاخوردن در محیطی به دور از آرامش و همراه با کشمکش والدین با یکدیگر انجام می شود؛ در این هنگام نمی توان انتظار داشت کودک به حضور در این موقعیت تمایلی نشان دهد. زیرا وقت غذا خوردن، برای او همیشه تداعی کننده مشاجرات والدین خواهد بود. 
  5. برخی مادران بیش از حد نگران غذا خوردن کودک هستند.
    هنگامی که مادر کودک به صورت افراطی نسبت به تغذیه کامل کودک اظهارنگرانی می کنند؛ معمولا با قاشق و ظرف غذا به دنبال کودکان راه می افتند و تصور می کنند با این عمل تغذیه کامل و مورد نظرشان امکانپذیر است. اصرار بیش از حد به غذا خوردن اشتیاق کودک را از میان می برد و کودک از غذا به عنوان شیوه ای برای جلب توجه استفاده می کند.
  6. بی توجهی به استقلال طلبی کودک.
    مخالفت در امر غذا خوردن می تواند نوعی میل به استقلال در کودک باشد. یعنی کودک دوست دارد خودش غذا بخورد و قاشق را به دست بگیرد و اگر مادر روی تمیزی و پاکیزگی بیش از حد تمرکز کند. وسواس داشته باشد که مبادا لباس های کودک کثیف شود؛ یا غذا را روی زمین بریزد؛ یک کشمکش قدرت بین مادر و کودک به وجود می آید.
    از یک طرف مادر می خواهد کنترل اوضاع را به دست بگیرد؛ خودش به کودک غذا دهد و از طرف دیگر کودک اصرار دارد خودش کارهایش را انجام دهد.

بسیاری از والدین از یاد دادن آداب غذا خوردن به فرزندشان کلافه هستند.

آنها آرزوی روزی را دارند که فرزندشان بدون آنکه سس گوجه فرنگی را روی لباسش بریزد؛  غذایش را تمام کند. واقعیت این است که غذا خوردن بچه‌ها تا زمانی که آداب آن را یاد نگرفته باشند؛ برای بسیاری از والدین مانند کابوس است. تا زمانی که شما با عجله و سرپایی غذا بخورید و وقت کافی برای گذراندن شام و ناهار با فرزندتان نداشته باشید؛ نباید منتظر بروز معجزه‌ای در روش غذا خوردن کودک‌تان باشید.

نوشته دکتر سمانه رنجبر متخصص تغذیه

بیشتر غذا خوردن و کمتر بازی کردن
هدف :
وقتی کودک حباب در شیر درست می‌کند شاید حوصله‌اش سر رفته باشد، سیر شده باشد، غذا را دوست نداشته باشد یا فقط شیطانی کند.

– دکتر سمانه رنجبر متخصص تغذیه

در اینجا با  روش‌هایی که می‌تواند به شما کمک کند خود و فرزندتان از خوردن غذا لذت ببرید؛ همراه ما باشید.

جویدن با دهان باز
بچه‌ها علاقه خاصی به خوردن لقمه‌های بزرگ دارند که خب این به آن معناست که آنچه در حال جویدن آن هستند، کاملا مشخص می‌شود.

چطور به هدف برسید؟
وقتی شما از یک قاشق بزرگ استفاده می‌کنید یا با چنگال بزرگ غذا را داخل دهان کودک می‌گذارید؛ قبل از آنکه به دهان برسد کلی مشکل ایجاد می‌کند. خب، چرا نصف آن را داخل بشقاب نمی‌ریزید؟ برای تمام کردن غذا به کودک عجله نکنید. بعضی از بچه ها دوست دارند با دهان پر حرف بزنند دراین گونه مواقع  توضیح دهید که اگر با دهان پر صحبت کند؛ چیزی نمی‌فهمید. به کودک هیجان‌زده‌تان اطمینان دهید که وقتی لقمه‌اش را خورد و قورت داد می‌تواند درباره موضوعی که می‌خواست حرف بزند و شما سراپا گوش هستید.

از خوشمزه نبودن شاکی است؟
کنار گذاشتن غذا، هنگام غذا خوردن این روزها عادت بسیاری از کودکان شده است و نگرانی از احساسی که به غذا دارند، طبیعی نیست. بنابراین این سخت است که تشخیص دهید درباره غذاها دقیقا به چه چیزی فکر می‌کنند. مهارت‌های اجتماعی مسئله‌ای نیست که خود به خود کودک آن را بلد باشد؛ بنابراین شما باید به بهترین شکل آن را به کودک بیاموزید تا بتواند نظرش را درباره غذا درست بیان کند.

چطور به هدف برسید؟
به کودک ۴-۳ ساله‌تان بگویید از کلماتی مانند«اَه» و «ایش» برای غذایی که احساس خوبی نسبت به آن ندارد، استفاده نکند. از او نخواهید دروغ بگوید. بلکه به او عباراتی یاد دهید که کمتر آزاردهنده هستند؛ عباراتی مانند «نه ممنونم، شاید دفعه بعد امتحان کردم» یا«ببخشید به نظرم خوشمزه نمیاد» حتی می‌توانید به فرزندتان کدی را یاد دهید که برای توصیف غذایی که دوست ندارد، استفاده کند.

چطور به هدف برسید؟

یکی از مهم‌ترین اهداف شما ایجاد احساس مثبت نسبت به غذاست.
به همین دلیل بچه‌ها باید بتوانند سر میز سرگرم شوند. فقط باید حواس‌تان باشد چه نوع سرگرمی‌هایی جزء ممنوعیت‌های خانوادگی است. زمانی که کودک بیش از حد مورد انتظار  با غذا بازی می‌کند؛وقت آن است که شما وارد عمل شوید و بگویید: «به نظر می‌رسه غذات رو تموم کردی و دیگه سیر شدی» و غذا را از جلویش بردارید.

لباس‌هایی که کثیف می‌شود

وقتی کودک مدام دست‌های کثیفش را با لباسش پاک می‌کند؛ ممکن است این یک حرکت ناخودآگاه باشد. او به دنبال سریع‌ترین راه برای خلاص شدن از چربی غذاست.

چطور به هدف برسید؟

می‌توانید با دادن جایزه شروع کنید. اگر پسرتان عاشق جمع کردن کارت ماشین است؛ می‌توانید به او پیشنهاد دادن چند کارت را بدهید. به شرط آنکه در طول خوردن غذا از آستین‌هایش استفاده نکند تا صورتش را تمیز کند. کار دیگری که می‌توانید انجام دهید دادن جایزه دستمال طلایی است.  می‌توانید آن را به فردی از اعضای خانواده بدهید که در طول هفته بدون تذکر در سر میز غذا بوده است. روش دیگری که احتمال دارد تاکنون امتحان نکرده باشید؛ این است که هنگام خوردن غذا لباس آستین کوتاه به کودک بپوشانید. به این ترتیب چیزی که همیشه با آن دهانش را پاک می‌کرد دیگر در دسترس نیست.  اگر خواست دست‌هایش را با شلوارش پاک کند می‌توانید شلوارش را دربیاورید. به خاطر داشته باشید این کار را فقط در خانه و فقط تا زمانی که او یاد بگیرد از لباس‌هایش به عنوان دستمال استفاده نکند، انجام دهید. روش دیگر استفاده از دستمال کنار سفره است که بهتر است برای تشویق کودک از دستمال های حوله ای کوچک و جذاب به جای دستمال کاغذی استفاده کنید .

به کار زشتش بی‌توجهی کنید

بچه‌ها آروغ زدن را دوست دارند ولی این اصلا پسندیده نیست. این توجه زیادی را ایجاد می‌کند (از سوی خواهر، برادر و دوستان). بچه‌ها عاشق رفتارهایی هستند که واکنش زیادی ایجاد می‌کند.

چطور به هدف برسید؟

ماموریت شما این است که یک تماشاچی کاملا بی‌حوصله باشید. از آروغ زدنش چشم‌پوشی کنید. درباره موضوع دیگری حرف بزنید. مثلا درباره آب و هوا، کارتان یا دکوراسیون خانه. اگر بچه‌های دیگر نتوانستند خودشان را نگه دارند و خندیدند، او را برای مدت کوتاهی تنبیه و از میز دور کنید.

شما همچنین می‌توانید فشار برابر ایجاد کنید.

یکی از مادران توضیح می‌دهد «وقتی دخترم ۸ ساله بود و مدام آروغ می‌زد به او گفتم چطور وقتی یکی از دخترخاله‌هایش که هم سن او بود و در مقابل ۳ خواهر دیگرش آروغ زد آنها به او گفتند کار بچگانه‌ای انجام داده است. دخترم دخترخاله‌هایش را خیلی دوست دارد بنابراین آروغ زدنش را فراموش کرد.»

غذا نخوردن با دست

 استفاده از وسایل خوردن می‌تواند برای بسیاری از بزرگ‌ترها هم چالش‌برانگیز باشد چه برسد به یک کودک۱۰-۹ ساله. او وقتی گرسنه است تکنولوژی ممکن است دیگر برایش کارساز نباشد. مهارت‌های اولیه میز غذا مانند استفاده از چاقو و چنگال می‌تواند کمی دیرتر خود را نشان دهد.

چطور به هدف برسید؟

  نسبت به وسایلی که کودک می‌خواهد استفاده کند انعطاف‌پذیر برخورد کنید. مثلا اگر فرزندتان یک چنگال بزرگ خواست برایش بیاورید. اگر در به کار بردن چنگال هنوز مشکل دارد؛ سعی کنید فعلا روی قاشق تمرکز کنید. او هرچه بیشتر ببیند که دیگران با چنگال چه غذاهایی را می‌خورند؛ بیشتر دلش می‌خواهد از وسایل استفاده کند.

استفاده از قاشق و چنگال‌های پلاستیک می‌تواند استفاده از این وسایل را راحت‌تر کند.

نشستن روی صندلی:

اگر کودک سرپا غذا می‌خورد یا در حالی که با قطارش بازی می‌کند قاشق غذا را به دهان می‌برد؛ شاید در صندلی که روی آن قرار دارد راحت نیست. وقتی پاهای کودک آویزان باشد؛ برای او سخت‌تر خواهد بود که از دست‌هایش استفاده کند و زمان بیشتری بنشیند.

چطور به هدف برسید؟

اگر لازم بود یک زیرپایی برای او قرار دهید. یا بالشی پشتش بگذارید. به صورت ایده‌آل او  باید در زاویه ۹۰درجه با صندلی قرار داشته باشد.

حواس‌تان باشد چیزی را زودتر از زمان رشد کودک‌تان از او نخواهید.

توانایی کودکان متفاوت است. اما یک کودک ۳ ساله می‌تواند بین ۷ تا ۱۰ دقیقه بنشیند.  

در مورد کودکان ۶ تا۸ ساله کودک باید بتواند زمان غذا خوردن بنشیند. که حدود ۲۰ تا ۳۰ دقیقه است.

اگر در این سن کودک ایستاده غذا می‌خورد او را مجبور کنید همه غذاهایی را که زمین ریخته جمع کند.

توصیه هایی برای والدین

 نکته مهم این است که:
اگر فرزند شما به راحتی غذایش را می خورد. به غذا خوردن علاقه نشان می دهد و در وزن و قد مشکلی ندارد؛ لازم نیست از روش های به خصوص برای ترغیب غذا خوردن استفاده کنید.

اما در صورتی که کودکی دارید که اگر او را رها کنید؛ به اندازه کافی غذا نمی خورد یا نمی توانید او را تنها برای خوردن غذا یک جا بنشانید؛ این راه ها به کارتان خواهد آمد.

به موارد زیر توجه کنید........................

ابتدا از روش نادیده گرفتن استفاده کنید.

اگر فرزندتان ناگهان علاقه اش را به غذایی از دست می دهد و از خوردن آن امتناع دارد؛ به این موضوع توجهی نکنید. اجازه دهید آنچه دوست دارد را بخورد و آنچه را نمی خواهد را نخورد.  پس از اتمام زمان غذا خوردن، ظرف غذایش را بدون هیچ اشاره و اهمیتی بردارید. اگر مشخص کرد از کدام ماده غذایی بدش می آید؛ در حالی که قبلا آن را می خورده است، حساسیت نشان ندهید.  چند روز بعد دوباره آن ماده را در غذا بریزید. احتمالا غذایش را می خورد چون می داند علاقه نداشتن او توجه کسی را جلب نکرده و باید به دنبال راهی دیگر برای جلب توجه باشد.

بد غذایی را برای بچه ها تبدیل به سلاح نکنید.

مورد دیگری که باید به آن دقت کنید؛ این است که در حضور کودک با دیگران درباره بدغذایی او یا کودکان دیگر صحبت نکنید.

با این کار او را در این مورد حساس خواهید کرد.

بچه ها از این که مرکز توجه شما و صحبت هایتان باشند لذت می برند. بنابراین  ممکن است برای این منظور در غذا خوردن بازی دربیاورند و شما ناچار شوید از این شیوه و نگرانی به عنوان ابزار و سلاحی برای تحت فشار قرار دادن کودک استفاده کنید.

همچنین کار را به آنجایی نرسانید که او حس کند شما برای غذا خوردن او باید دنبالش بدوید.

حس مشارکت کودک را در غذا خوردن تقویت کنید.

در هنگام تهیه غذا، می توانید مشارکت فرزند خود را  هر چند کم، به کار گیرید تا احساس مثبتی نسبت به تهیه غذا در او ایجاد کنید.

برای کودک بشقاب، کاسه و لیوان مخصوص به خودش بخرید.

بهتر است او را هم همراه خود ببرید و اجازه دهید خودش ظرف هایش را انتخاب کند.

همچنین می توانید برای خرید مواد غذایی، به خصوص آنهایی که کودک می خورد، از او کمک بگیرید و اجازه دهید او هم انتخاب کند.

زمان غذا خوردن را مفرح کنید.

برای ایجاد شادی و نشاط و ایجاد احساسات مثبت در کودک به هنگام غذا خوردن می توان از روش های مختلفی استفاده کرد.

برای مثال می توانید یکی دوتا از عروسک هایش را کنار او بنشانید و با اجرای یک نمایش غذای کودک را به او بدهید؛ یا اینکه برای فرزندتان نقاشی بکشید.

عکس خودش را بکشید و با خوردن هر قاشق یکی از اعضای آن را کامل کنید.

مثال : دیگر برای مفرح کردن غذا خوردن این است که هنگام غذا دادن به کودکتان برایش قصه بگویید. یا کتاب بخوانید.

می توانید خاطره ای که کودک آن را دوست دارد، مثل رفتن به پارک را برایش بازگو کنید.

غذا خوردن کودک در جمع همسالان را تقویت کنید.

وقتی بچه ها با هم هستند بهتر غذا  می خورند.

اگر فرزند شما در حال بازی کردن با دوستانش است؛ از آنها بخواهید همه برای غذا خوردن بیایند. یا اینکه غذای شان را به محل بازی شان ببرید.

در این زمان شرایطی را فراهم کنید که فرزند شما با کودکی که اشتهای خوبی دارد و خوب غذا می خورد، همراه شود.

بچه ها معمولا از هم تقلید می کنند. 
ممکن است فرزند شما هم برای امتحان کردن غذا تشویق شود.

در این راستا می توانید از کودک خود یا بچه های دیگر هنگام خوردن غذا ، فیلم بگیرید و بعضی وقت ها این فیلم را برای فرزندتان بگذارید تا او به خوردن غذا تشویق شود. 

به ترجیجات غذایی کودکان خود اهمیت دهید.

هر گاه متوجه شدید دلیل علاقه نداشتن به غذای خاص، طعم و مزه غذا نیست و فقط احساس نامطلوب غذا در زبان و دهان است؛ شیوه تهیه را عوض کنید.

برای مثال اغلب کودکان به هویج خام بیشتر از پخته علاقمندند یا سیب زمینی سرخ کرده را به آب پز ترجیح میدهند. 

بنابراین آن نوع غذایی  را که دوست دارد؛ برای او تهیه کنید.

برخی از مواد غذایی نیز برای کودک، حداقل تا سنین خاصی بسیار بدطعم هستند.

برای جبران می توان از مواد غذایی مغذی تری استفاده کرد اما کودک را مجبور به خوردن آن نوع ماده غذایی خاص نکنید.

در تهیه غذا سلیقه به خرج دهید.

حتما در نحوه غذا دادن به کودک خود به  طعم ، رنگ و ظاهرا غذا دقت کنید.

 در درجه اول باید غذایی را برای او تهیه کنید که او را تحریک کند؛ برای مثال اگر غذای رنگی برایش جذابتر است؛ غذاهایی با رنگ های متنوع برای او تهیه کنید.

همچنین غذا را به نوعی شکل دهید که او دوست دارد. غذاها به شکل انگشتی، رنگی و جذاب برای کودکان مطلوب هستند.

مثلا بیشتر بچه ها فرم پیتزا را خیلی دوست دارند یا اینکه دوست دارند غذا را در دست بگیرند و بخورند.

الگوی سالم تغذیه را مد نظر داشته باشید.

یکی از چیزهایی که مانع خوردن غذا یا میان وعده های مغذی در بچه ها می شود،؛ خوردن تنقلات است.

بهتر است تا حد امکان از خرید و نگهداری اینگونه تنقلات خودداری کنید.

همچنین به یاد داشته باشید مادر، پدر یا خواهر و برادر بزرگتر بهترین الگو و راهنما برای کودکان هستند.

فرزند شما غذاهایی را خواهد خورد که شما می خورید؛  نه آنهایی که به او می گویید بهتر است بخورد.

پس سعی کنید همیشه مواد غذایی مفید خریداری کنید و  رژیم غذایی سالم و متناسبی داشته باشید. 

در زمینه غذا خوردن هم قاطع باشید.

نگران نباشید و باور کنید فرزند شما با یک وعده غذا نخوردن آسیب نمی بیند یا سوءتغذیه نمی گیرد.

پس باقیمانده غذایش را نخورید یا به او شکلات و بیسکویت ندهید.

چون باید بداند اگر غذایش را نخورد؛ چیز دیگری به جای غذا به او داده نخواهد شد.

فقط در هنگام غذا خوردن با سایر اعضای خانواده به او چند گزینه پیشنهاد دهید.

آن هم پیشنهادهای کم زحمت! یعنی اگر غذا سوپ بود و کودک شما دوست نداشت، می توانید خوردن نان و پنیر را به او پیشنهاد دهید.

اما به پختن یک غذای دیگر مشغول نشوید.

در این صورت کودک یا انتخاب ساده دوم را می پذیرد یا پیامد بدغذایی خود یعنی گرسنگی را تحمل می کند.

از کمک تخصصی غافل نشوید.

اگر کودکتان به شدت بدغذاست یا غذا نمی خورد و با راهکارهای فوق، تغییری در او حاصل نشده است. باید او را نزد متخصص کودک یا کارشناس تغذیه ببرید. پس از بررسی های لازم و  رد احتمالات جسمی، در صورت نیاز نزد روان شناس نیز ببرید. 

منبع: کومامانا

Visits: 6

13 تیر 1402 0 دیدگاه

اضطراب در کودکان

ترجمه مقاله اضطراب در کودکان:
« خانم فرانچسکا کولتررا» ویراستار وبلاگ سلامت دانشگاه هاروارد آمریکا و نویسنده و ویراستار ارشد محتوا برای انتشارات سلامت دانشگاه هاروارد است. او یک نویسنده و برنده جایزه پزشکی و یکی از نویسندگان کتاب های( Living Through Breast Cancer و The Breast ) شناخته می شود. یکی از مقاله‌های ارزشمند این نویسنده سلامت، در خصوص اضطراب در کودکان، نشانه‌ها و روش های درمانی است؛ که امیدواریم با ترجمه این مقاله، چراغ راهی برای آگاهی شما والدین عزیز باشیم.

 

مقدمه:
مشکل اضطراب تمام گروه های سنی از جمله کودکان را تحت تأثیر قرار می دهد. براساس گزارش مراکز کنترل و پیشگیری از بیماری (CDC) تقریباً 7.1 درصد کودکان 3 تا 17 ساله دچار مشکل اضطراب هستند .

اگر متوجه افزایش ترس، استرس و نگرانی در کودک خود شده‌اید، ممکن است کودک شما با اختلال اضطراب روبرو شده باشد؛ بنابراین توانایی شناسایی علائم و نشانه ها، اولین قدم اساسی در شما با نشانه های اضطراب است. اضطراب سابقه دیرینه ای دارد و در عین حال که با ترس شباهت دارد؛ اما موقعیتی است که خطر حاد ندارد؛ بلکه فرد آن را چنین می پندارد. مشخصه اصلی آن برانگیختگی هیجانی و فیزیولوژیکی در واکنش به ادارک مفرط تهدید یا خطر است. اضطراب مبهم است در حالی که ترس به دلیل مشخص بودن منشاء آن، چندان مبهم نیست. مثلا بارها دیده شده که کودک و نوجوانی با علائم اضطراب مراجعه می کند؛ اما دلیل آن را نمی داند و گاهی دیده شده که کودکی به شدت از سوسک می ترسد که با مشخص بودن منبع ترس، دلیل آن واضح است.

تشخیص کودک مضطرب با نشانه‌های ساده:

خانم فرانچسکا کولتررا ، سردبیر وبلاگ سلامت «دانشگاه هاروارد»  در مقاله‌ای که در این وبلاگ منتشر کرده است در خصوص اضطراب در کودکان و نشانه ها آن چنین می گوید:

«اضطراب جدایی، اضطراب اجتماعی و فوبیای خاص انواعی از اضطراب و البته قابل تشخیص هستند؛ کودکی که گریه می کند و به والدینش می چسبد و یا کودکی که از رفتن به داخل مهد کودک خودداری می کند، به نوعی کودک مضطرب است.

یک کودک مضطرب اجتماعی نگران شرکت در جشن تولد است؛ زیرا با خود می گوید:«هیچ کس با من بازی نمی کند.» یا یک کودک آنقدر از حشرات وحشت دارد که تفریح ​​ساده تابستانی مانند قدم زدن در طبیعت، حفاری در خاک یا گردش در پارک برای او غیرممکن است.»

 

تعطیلات تابستان و ایجاد اضطراب در کودکان:

او در خصوص بروز این مشکل به صراحت به زمان های بدون برنامه یا پر از برنامه، مانند تعطیلات تابستان اشاره دارد و در این باره می گوید:

«در حالی که تعطیلات تابستان برای کودکان پیش‌ دبستانی و دبستانی فرصتی خوشایند برای دوستی‌ یابی و فعالیت‌های جدید فراهم می کند؛ اما می‌تواند باعث ایجاد اضطراب در کودکانی شود که از زمان بدون ساختار، تغییر در وضعیت زندگی، شرکت در کلاس های متعدد یا نداشتن برنامه خاص احساس ناراحت می کنند یا دچار اضطراب می شوند».

 

علائم جسمی، روحی و  روانی اضطراب در کودک:

خانم «کولتررا» می گوید: ضربان قلب، تنفس سریع، عرق کردن، عضلات منقبض، حالت تهوع و ترس از علائم آشنای اضطراب هستند که با واکنش هایی چون « جنگ، گریز، ناشی از تهدیدهای واقعی یا خیالی همراه است». کودکان مضطرب ممکن است از فرد وابسته خود جدا نشوند یا دچار اختلالات خواب شده، گریه کنند یا کابوس ببینند و سردرد یا معده درد نیز داشته باشند.

 

اضطراب فلج کننده:

اما همه چیز اضطراب بد نیست. خانم «کولتررا » به نقل از دکتر  «مونا پاتر»، مدیر پزشکی برنامه تسلط بر اضطراب مک‌لین و خدمات سرپایی کودکان و نوجوانان مک‌لین ، می‌گوید:

«اضطراب می‌تواند به ما انگیزه دهد یا به ما در اجتناب از خطر کمک کند،«مشکل زمانی است که اضطراب از کنترل خارج می شود و تصمیماتی برای ما می گیرد که دیگر مفید نیستند – شاید حتی فلج کننده باشند» در آن مرحله، اضطراب عادی ممکن است به یک اختلال اضطراب تبدیل شده باشد.

 

انواع اضطراب شایع در کودکان:

نویسنده وبلاگ سلامت «دانشگاه هاروارد» به انواع اضطراب از جمله اضطراب جدایی، اجتماعی و فوبیای خاص اشاره می کند.

او می گوید:« در اضطراب جدایی، کودک هنگام جدایی از والدین و مراقبان خود بسیار مضطرب و ناراحت است. از حضور در مهد یا مدرسه، هنگام خوابیدن یا بازی کردن احساس ناراحتی کرده وخیال می کند در هنگام جدایی اتفاقات بدی برای خود یا عزیزانش می افتد.

اضطراب اجتماعی نیز ترس شدید از موقعیت های اجتماعی است. کودک بسیار مضطرب و نسبت به رفتار دیگران حساس بوده و نگران قضاوت شدن یا تحقیر شدن است.

فوبیای خاص ترس شدید و غیرمنطقی ناشی از یک موقعیت یا چیزخاص، مانند رعد و برق، حشرات و یا حیوانات است.»

 

آسیب پذیری کودکان در مقابل اضطراب:

وی در پاسخ به این سوال که چه چیزی برخی از کودکان را در برابر اضطراب آسیب پذیرتر می کند؟ می گوید:

«اضطراب ممکن است با ترکیبی از دلایل مختلف، از ریشه های عمیقی در وجود کودک سرچشمه گرفته باشد.

عوامل بیولوژیکی، مانند ژن ها و ساختار نرون های مغزی

عوامل روانشناختی، مانند خلق و خوی و راهبردهای مقابله ای

عوامل محیطی، مانند فرزند پروری مضطرب، تجارب و محیط نگران کننده دوران کودکی از جمله این موارد است.

گاهی اوقات، اضطراب ناشی از عوارض جانبی مصرف دارویی خاص است که در این رابطه باید با پزشک کودک مشورت کنید».

 

اضطراب گاه به گاه طبیعی است. اما اگر اضطراب باعث می شود کودک شما فعالیت های خود را محدود کند و اغلب اوقات از انجام کارهای روزانه اجتناب کند، با پزشک اطفال خود صحبت کنید

درمان اضطراب در کودکان:

فرانچسکا کولتررا، سردبیر وبلاگ سلامت دانشگاه هاروارد در بخشی از مقاله خود به مشکل ساز شدن اختلالات اضطراب در رشد کودک اشاره می کند و می گوید:

«اضطراب گاه به گاه طبیعی است. اما اگر اضطراب باعث می شود کودک شما فعالیت های خود را محدود کند و اغلب اوقات از انجام کارهای روزانه اجتناب کند، با پزشک اطفال خود صحبت کنید؛ زیرا  یک اختلال اضطرابی شدید می تواند رشد کودک را به تاخیر بیاندازد یا از مسیر خارج کند.»

 

درمان اضطراب وعوامل تحت تاثیر آن:

«فرانچسکا کولتررا» در این خصوص به روش های درمانی از دیدگاه دکتر پاتر اشاره می کند و می گوید:

بسته به مرحله رشد، سطح و نوع اضطراب، درمان ممکن است متفاوت باشد. و شما به عنوان والد باید متخصصان بهداشت روان کودک، روانپزشک، روانشناس یا مددکار اجتماعی کمک بگیرید.

این متخصصان می توانند به والدین و کودکان کمک کرده و از روش درمان شناختی رفتاری (CBT) استفاده کنند؛ یک درمان بسیار موثر که افکار و رفتارهای مضطرب را برطرف می کند.

دکتر پاتر می‌گوید: «برای مثال، ممکن است کودکان را تشویق کنیم که «تفکر کارآگاهی» را برای گرفتن ، بررسی و تغییر افکار مضطرب تمرین کنند. ما همچنین آنها را تشویق می کنیم تا به محرک های اضطراب آور نزدیک شوند، نه اینکه از آن اجتناب کنند.»

تکنیک های «ذهن آگاهی» و استفاده از داروهای ضد اضطراب یا ضد افسردگی نیز ممکن است مورد بحث قرار گیرند. البته اغلب ترکیبی از رویکردها بهترین کار را دارد.

 

راه‌حل‌های پیشنهادی به والدین برای مدیریت اضطراب

وی راه هایی را نشان می دهد که والدین می توانند به کودکان کمک کنند تا مدیریت اضطراب را یاد بگیرند که از جمله آن شخصی سازی و بیرونی سازی، پیش نمایش موقعیت های اضطراب آور، اعتماد به نفس والدین و الگو برداری صحیح کودکان از رفتار از جمله این موارد است.

وی در خصوص روش های پیشنهاد شده می گوید:

«از فرزندتان بخواهید که نامی برای اضطراب بگذارد. کودک شما نیز می تواند از اضطراب نقاشی بکشد. سپس  به فرزندتان کمک کنید تا اضطراب را زمانی که بروز می‌کند، تشخیص دهد. مثلا «آیا هیولای دندان‌های سیخ‌دار و بنفش به شما می‌گوید کسی نمی‌خواهد با شما بازی کند؟» برچسب زدن و فاصله گرفتن از اضطراب می‌تواند به کودک شما کمک کند تا یاد بگیرد که رئیس آن باشد.»

پیش نمایش موقعیت های اضطراب آور:

«ملاقات با مشاوران یا گشت و گذار در مکان های جدید را نیز می تواند موثر باشد.»

اعتماد به نفس والدین و الگو برداری کودکان از آن:

 «کودکان تحت تاثیر رفتار والدین هستند. آنها اضطراب منتشر شده از والدین را درک کرده و ثبت می کنند؛ بنابراین سعی کنید از طریق کلمات و زبان بدن به آنچه که انجام می دهید، توجه داشته باشید. در صورت لزوم روی تعدیل واکنش های بیش از حد اضطرابی خود کار کنید.»

دنیای خود را به خوبی برای کودک روایت کنید:

«کودکان در حال کدگذاری بر روی جهان پیرامون خود هستند. دکتر پاتر می‌گوید: « در دوران کودکی، مغز کودک مانند اسفنج است و همه چیز را در خود می‌برد؛ بنابراین ما با روایتی که می‌سازیم به آن‌ها می فهمانیم که «آیا دنیا مکانی امن است یا جایی خطرناک که من باید همیشه در آن مواظب باشم؟»

اجتناب از موقعیت های ناراحت کننده، اضطراب را به طور موقت کاهش می دهد و بعد از مدتی در جای دیگر ظاهر می شود. توضیحات منطقی نیز کارساز نخواهد بود؛ زیرا مرکز هیجانی مغز که به عنوان «سیستم لیمبیک» شناخته می شود، به زمان و ابزاری نیاز دارد تا به اندازه کافی آرام شده تا مرکز تفکر (شناختی) مغز دوباره به روز شود.»

به جای اجتناب، ابزارهای تحمل پریشانی را امتحان کنید:

«یک کودک ممکن است در زمان اضطراب صورتش را با آب سرد بشوید. دیگری از پله ها بالا و پایین بپرد تا انرژی منفی را از بین ببرد، یا ماهیچه هایش را منقبض و شل کند. یا با نگاه کردن به اطراف برای یافتن هر رنگی در رنگین کمان، حواس خود را پرت کند.»

قرار گرفتن در معرض موقعیت های اضطراب آور را تمرین کنید:

 «قرار گرفتن تدریجی در معرض موقعیت های اضطراب آور، به تشکیل ساختار مجدد ارتباط نورون ها مغزی فرد مضطرب کمک می‌کند و به کودک نشان می‌دهد که می‌تواند در لحظات مضطرب به خوبی عمل کند.»////

ترجمه شده توسط گروه نویسندگان مجله اینترنتی  «کومامانا» 

Visits: 12